گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

معنی یکی و صورت او در ظهور صد

چه جای او که صورت او هست بی عدد

آئینه بی شمار و نماینده اش یکی

باشد صفات بی حد و ذاتش بود احد

کحال حاذقی طلب ای عقل بوالفضول

تا چشم روشن تو کند پاک از رمد

محتاج ماست عالم و ما بی نیاز از او

با غیرش احتیاج کجا باشد آن صمد

ما چون نبییم و همدم نائی لطف او

هر دم دمی جدید درین نی همی دمد

در دام ما درآید و دانه خورد ز ما

مرغی کز آشیانه توحید بر پرد

سید که میر مجلس مستان عالم است

با ما حریف باشد از این جام می خورد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
رودکی

ای روی تو چو روز دلیل موحدان

وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد

ای من مقدم از همه عشاق، چون تویی

مر حسن را مقدم، چون از کلام قد

مکی به کعبه فخر کند، مصریان به نیل

[...]

ابوسعید ابوالخیر

ای روی تو چو روز دلیل موحدان

وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد

ای من مقدم از همه عشاق چون تویی

مر حسن را مقدم چون از کلام قد

مکی به کعبه فخر کند مصریان به نیل

[...]

قطران تبریزی

شاهی که روی او چو به مهتاب تاب داد

در گنبد تن از اسباب باب داد

سیماب فضل او چو بشخص عدو رسید

دشمن ز خون سینه بسیماب آب داد

هر روز رزم خنجر او بی کران بود

[...]

مسعود سعد سلمان

مسعود پادشاه جهان کامگار باد

بنیاد دین و دولت او پایدار باد

جاهش به فر و دولت و رایش به نور عدل

گیتی فروز باد و زمانه نگار باد

ای شاه تا بهار و خزانست در جهان

[...]

امیر معزی

دولت موافقان تورا جاه و مال داد

گردون مخالفان تو را گوشمال داد

اخترشناس طالع مسعود تو بدید

ما را نشان ز فرّخی ماه و سال داد

بازی است دولت تو که او را خدای عرش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه