گر آینه عین او نبودی
آن روی به ما که می نمودی
بگشاد در سرا به عالم
گر در بستی که می گشودی
او می بخشد وجود ور نه
بودی ز من و ز تو نبودی
بی خندهٔ گل نوای بلبل
در گلشن او که می شنودی
گر نقش خیال او ندیدی
این دیدهٔ ما کجا غنودی
این گفته اگر نه گفتهٔ اوست
از آینه زنگ کی زدودی
دیدم سید که درخرابات
مستانه سرود می سرودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاکستری ار ز خاک سودی
صد آینه را بدان زدودی
چون از رخ او نظر ربودی
هر لحظه که با خودی جهودی
شب خواب فراغتش ربودی
بر بستر عافیت غنودی
ای کاش که بود ما نبودی
یا بنمودی هر آنچه بودی
نگشود ز کعبه در کسی را
از ما در دیر را سجودی
ز افسانهٔ واعظان فسردیم
[...]
نکهت چون رنگ خوش غنودی
گر جلوه دهش صبا نبودی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.