گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

خواه نباتی و خواه حیوانی

هر یکی مظهریست ربانی

می و جامی و عاشق و معشوق

موج و بحر و حباب را مانی

دل خود را به دست زلفش ده

جمع می باش از پریشانی

گفتهٔ عارفان به جان بشنو

چند گفتار این و آن خوانی

گاه در نزد یار خود می جوی

باش با یارکان کرمانی

ای که جویای این و آن گشتی

باش با خود هم این و هم آنی

عارفانه به تخت دل بنشست

سید مسند سلیمانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode