عشق او خوش آتشی افروخته
غیرت او غیر او را سوخته
عشقبازی کار آتش بازی است
او چنین کاری به ما آموخته
گنج او در کنج دل ما یافتیم
دل فراوان نقد از او اندوخته
نور ما روشنتر است از آفتاب
گوئیا از نار عشق افروخته
سید ما تا جمالش دیده است
دیده را از این و آن بردوخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
محترم قاضی سدید ای خلق را
رای و تدبیر صواب آموخته
در میان کار بوده سالها
هم دریده شغلها هم دوخته
وام داری دارم از سرمای دی
[...]
روز از بسطش سپید افروخته
شب ز قبضش در سیاهی سوخته
هر دو بحری آشنا آموخته
هر دو جان بی دوختن بر دوخته
آتش شوقت جهانی سوخته
بی تو شمع هیچکس نفروخته
عشق او شمع خوشی افروخته
جان من پروانهٔ پر سوخته
عشقبازی کار آتش بازی است
او چنین کاری مرا آموخته
چشم بندی بین که نور چشم من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.