سر کویت به همه ملک جهان نفروشم
خود جهان چیست غمت را به جنان نفروشم
من که سودا زدهٔ زلف پریشان توام
یک سر موی تو هرگز به دو کان نفروشم
برو ای عقل که من مستم و تو مخموری
زر چه باشد برو ای خواجه به جان نفروشم
دُردی درد تو جانا نفروشم به دوا
جرعهٔ می به همه کون و مکان نفروشم
جان و دل دادم و عشق تو خریدم به بها
بهر سودش نخریدم به زیان نفروشم
نقدی از گنج غم عشق تو در دل دارم
این چنین نقد به صد گنج روان نفروشم
سید کوی خرابات و حریف عشقم
گوشهٔ مملکت خود به جهان نفروشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.