خواهم امروز عتابی بکنم با دل خویش
کز چه رو سعی کند در غم بی حاصل خویش
اگر آن سرو ببیند قد خود ر ا در آب
قدر ما را بشناسد چو شود مایل خویش
گفتم از زلف تو دل چون برهانم به شگفت
با که گویم بجز از یار من این مشکل خویش
عهد کردم که دگر بار دل غم نکشم
اگر این بار برم باز به سر منزل خویش
در میان سوی تیغش چه در آیی ای دل
گوشه ای گیر سر و جان من و قاتل خویش
شاهدی ای شه خوبان چو گدای در تست
لطف فرما و بدست آر دل سایل خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با دل خود به گفتگو میپردازد و از او میخواهد که چرا باید در غمهای بیفایده بماند. او به سرو زیبایی اشاره میکند و امید دارد که اگر آن را ببیند، ارزش خود را بشناسد. شاعر از معشوق میخواهد که در کنار او، دلش را از دردها رها کند و عهد میکند که دیگر غم نخواهد خورد. اما در نهایت، اشاره به جدایی و عشق ناکام دارد و از معشوق میخواهد که به او لطف کند و دلش را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: امروز تصمیم دارم با دلم سخن بگویم و از او بپرسم چرا بر تلاشی بیهوده برای غم و اندوه خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: اگر آن درخت تنومند قد خود را در آب ببیند، متوجه ارزش ما خواهد شد، زمانی که به سمت ما متمایل شود.
هوش مصنوعی: گفتم چگونه دل را از زلف تو آزاد کنم، در شگفتی هستم که با چه کسی بگویم غیر از یار من نمیتوانم این مشکل را بیان کنم.
هوش مصنوعی: من قول دادهام که دیگر از غم دل نخورم و اگر دوباره به خانهام برگردم، به یاد گذشتهها نخواهم بود.
هوش مصنوعی: ای دل، در برابر تیغِ او چه راهی داری؟ بهتر است در گوشهای پنهان شوی. من و قاتل خویش، هر دو در این ماجرا هستیم.
هوش مصنوعی: ای زیباترین شاهد، مثل گدایان به تو نیازمندم. لطف کن و دل درخواستان را به دست آر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش
ما گرفتار به داغ دل بیحاصل خویش
چند بینم سوی خوبان و دل از دست دهم
وقت آنست که دستی بنهم بر دل خویش
روزگاری سر من خاک درت منزل داشت
[...]
چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش
آه ازین داغ دل و وای ز دست دل خویش
هرکه در دست غمم دید بدین سوختگی
گفت بازآمده مجنون سوی سرمنزل خویش
میگدازد همه شب همنفسم شمع صفت
[...]
خجلت از خرده جان می کشم از قاتل خویش
نشود هیچ کریمی خجل ازسایل خویش!
دلی آباد نگردید ز معماری من
حاصلم لغزش پابود زآب و گل خویش
ره نبردم به دلارام خود از بی بصری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.