ای شکرلب نظری سوی من مسکین کن
ترک یک بوسه بگو کام مرا شیرین کن
دهن و قند لبت پستهٔ شکّر مغز است
تو از آن پسته مرا طوطی شکّرچین کن
نرگس مست بگردان دل و جان بر هم زن
سنبل جعد بیفشان و جهان مشکین کن
زآن تنی کز سمن و یاسمنش عار آید
دم به دم پیرهنی پر ز گل و نسرین کن
تو ز کار دگران هیچ نمیپردازی
تا بگویم که نگاهی به منِ غمگین کن
همه ذرات جهان از تو مدد میخواهند
آفتابا نظری سوی من مسکین کن
عالمی بیذق نطع هوس وصل تواند
آخر ای شاه رخ خود سوی این فرزین کن
با تو در هر ندبم دست عمل جان بازیست
ببری یا ببرم؟ عاقبتم تعیین کن
نخوهم دیدن خود آرزویم دیدن تست
روی چون آینه بنما و مرا خودبین کن
آستان در تو خواستم از دولت کفت
تا برو سر نهم ای بخت مرا تمکین کن
گفت هیهات که آن خوابگه شیران است
آن به تو کی رسد از خاک چو سگ بالین کن
از پی فاتحه وصل دعایی گفتم
تا برین ختم شود فاتحه را آمین کن
سیف فرغانی شوریده شد از دیدن تو
تو به شیرین لب خود شور ورا تسکین کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر خواستههای عاشقانه و آرزوی وصال معشوق را به تصویر میکشد. شاعر از معشوق میخواهد که نگاهی به او بیندازد و با لبهایی که شبیه شکر و پستهاند، کام او را شیرین کند. او به زیباییهای معشوق اشاره میکند و میگوید که دنیای او با وجود معشوق رنگ و بویی دیگر دارد. شاعر به احساس تنهایی و ناامیدی خود اشاره کرده و از معشوق میخواهد که به او توجهی کند و زندگیاش را معنیدار کند. در نهایت، شاعر از درد و شوقی که در دل دارد صحبت کرده و از معشوق درخواست میکند تا عشق و آرامش را به او ببخشد.
هوش مصنوعی: ای زیبا و شیرینزبان، به من فقیر نگاهی بینداز و یک بوسه به من بده تا کام من شیرین شود.
هوش مصنوعی: لب کَند و شیرین تو همچون پستهای پر از شکر است، تو هم میتوانی مانند طوطی، این پسته را برای من بشکنی و طعم شیرینش را بچشانی.
هوش مصنوعی: نرگس زیبای خود را بچرخان و بر دل و جانم تاثیر بگذار. سنبل زیبا را پراکنده کن و دنیا را به رنگ مشکین درآور.
هوش مصنوعی: از آن جسمی که بوی سمن و یاسمنش آدم را خجالتزده میکند، هر لحظه پیراهنی پر از گل و نسرین درست کن.
هوش مصنوعی: تو به کارهای دیگران هیچ توجهی نداری، تا جایی که بگویم به حال منِ ناراحت نگاهی بینداز.
هوش مصنوعی: همه موجودات و پدیدههای جهان از تو یاری میطلبند، ای آفتاب! لطفاً نگاهی به من بینداز و به من کمک کن.
هوش مصنوعی: شخصی گمراه و بیخبر از حقیقت نمیتواند در نهایت به وصال محبوب دست یابد؛ ای پادشاه، رخ زیبای خود را به سوی این فرد فرزانه بچرخان.
هوش مصنوعی: من با تو هر بار که قدم بر میدارم، جانم در خطر است. آیا خودت میخواهی مرا ببری، یا من تو را ببرم؟ لطفاً سرنوشت من را معلوم کن.
هوش مصنوعی: نمیخواهم خودم را ببینم، آرزوی من فقط دیدن توست. تصویر رویت را مثل آینه نشان بده و مرا به خودمشغولی وادار کن.
هوش مصنوعی: از لطف و نعمت تو درخواست کردم که به درگاهت بیایم، اما به من گفتند که بروم و سر نهم، ای بخت، مرا تسلیم کن.
هوش مصنوعی: گفتن این که خوابگاه شیران به کسی نمیرسد، پس تو چه جایگاهی داری که امیدوار باشی به آن نزدیک شوی، مانند سگی که در کنار بالین(محل خواب) آنها قرار دارد.
هوش مصنوعی: به دنبال آغاز رابطهای عاشقانه، من دعایی را به زبان آوردم تا این شروع خوشی به خوبی به پایان برسد، پس کلام "آمین" را بگویید.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی از دیدن تو دچار هیجان و شوق شده است. تو با لبهای شیرینت میتوانی این شور و هیجان او را آرام کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم ای ترک نظر سوی من غمگین کن
رحمتی بر من محنت زده مسکین کن
عشق من بی لب شیرین تو تلخ است چو زهر
به یکی بوسه همه زهر مرا شیرین کن
ای دل من شده از آتش هجران تو گرم
[...]
صلح با دشمن اگر خواهی هر گه که تو را
در قفا عیب کند در نظرش تحسین کن
سخن آخر به دهان میگذرد موذی را
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن
وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن
تلخی زهر اجل در دل من شیرین کن
من نگویم که مرا عشوه وصل تو دواست
تو بهر شیوه که خواهی دل من تسکین کن
سیرت از غمزه دیدار نشاید دیدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.