کبر با اهل محبت ناز با اهل نیاز
کار معشوقان بود گر عاشقی چندین مناز
عاشق از آلایش کونین باشد برحذر
حوری از آرایش مشاطه باشد بی نیاز
کار بهر دوست کن، برادوست باشد مزد تو
دشمن تست آنچه دارد مر ترا از دوست باز
نان برای او خوری با روزه همسنگی کند
خواب بهر او کنی کمتر نباشد از نماز
جان خود را در رهان عشق نه واره ز خود
باز شد مرغی که او را طعمه خود کرد باز
گرچه مملوکست چون منظور سلطانی شود
کوس محمودی زند در صف محبوبان ایاز
همچو شمع ار عاشقی با سوز دل با آب چشم
شب بروز آور، گهی می سوز و گاهی می گداز
گر بگوید دوست اشک از سر فرو باری چو شمع
ور بخواهد باز آتش در دهان گیری چو گاز
گر دلت او را خوهد تن را چه عزت جان بده
ور ز قدرش آگهی زر را چه قیمت سر بباز
ور بجان قصدت کند می بین قضا را جمله عدل
ور ز تو نعمت برد می رو بلا را پیش باز
ور دهد دستت که خود را پای بر گردن نهی
تا بعلیین نداری مانعی سر بر فراز
سیف فرغانی ز خود بگذر قدم در راه نه
در سواران بنگر و با خر درین میدان متاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و جایگاه عاشق در آن میپردازد. شاعر تأکید میکند که عاشق باید از دنیای مادی و زرق و برقها دوری کند و تمام کارهایش را برای محبوبش انجام دهد. هرچند ممکن است در این مسیر مشکلاتی پیش آید، اما عشق واقعی مستلزم فداکاری و از خودگذشتگی است. همچنین، عشق مانند شمعی است که با سوز دل روشنی میبخشد و نیازمند است که عاشق همیشه آماده قربانی شدن باشد. شاعر به ما یادآوری میکند که ارزش انسانی و محبت در عشق است و باید در این راه با شجاعت پیش برویم.
هوش مصنوعی: غرور و خودبینی در بین عاشقان و ناز و کرشمه در برابر نیازمندان، از ویژگیهای معشوقان است؛ اگر واقعا عاشق باشی، نباید این مسائل تو را از عشق باز دارد.
هوش مصنوعی: عاشق باید از زرق و برق دنیوی دوری کند و مانند حوریها، که زیباییشان به مهارت آرایشگر وابسته است، نیازی به تزیینات و ظواهر ندارد.
هوش مصنوعی: برای دیگران کار کن و امیدوار باش که آنها دوستت باشند، زیرا پاداش تو از دشمنانت خواهد آمد. آنچه را که از دوست به دست میآوری، از دشمنانت دور نگهدار.
هوش مصنوعی: اگر برای او نان بخوری، روزهات با آن برابر میشود و خوابیدن برای او جایگاه کمتری از نماز ندارد.
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که انسان خود را از قید و بندها آزاد کند. هنگامی که شخص به عشق حقیقی دست پیدا میکند، مانند پرندهای میشود که دیگر در قید و بند شکارچی نیست. این آزادی و رهایی از خود، تجربهای است که فرد را به اوج آسایش و خوشبختی میرساند.
هوش مصنوعی: هرچند که تو بنده و غلامی، اما وقتی که نظر سلطان به تو بیفتد، مانند محمود که ایاز را در صف عشق خود محترم میشمرد، به محبوبان میپیوندی.
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی، مانند شمع با جان سوخته و اشک چشم، در دل شب خود را آشکار کن. گاهی میسوزی و گاهی ذوب میشوی.
هوش مصنوعی: اگر دوست بگوید که اشک از چشم بریزد مانند شمع، یا اگر بخواهد شعلهای را در دهان نگهداری، باید اطاعت کنی.
هوش مصنوعی: اگر قلبت او را بخواهد، پس چه نیازی به احترام و مقام برای بدن است؟ و اگر از ارزش او آگاه هستی، پس چه اهمیتی دارد که جان خود را فدای او کنی؟
هوش مصنوعی: اگر کسی براساس نیت تو قصد آسیب به تو را داشته باشد، بداند که تقدیر الهی به تمامی عدل است. و اگر از تو نعمتی بگیرد، باید بداند که پیش از آن بلا و سختی به سراغش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: اگر دستت را بالا ببری و به خویشتن افتخار کنی، هیچ مانعی نخواهی داشت و میتوانی با افتخار به آسمان نگاه کنی.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی به ما میگوید که از خودت فراتر برو و در مسیر راست قدم بردار. به سواران و کسانی که به ظاهر قوی به نظر میرسند توجه نکن و در این میدان حتی با یک خر هم رقابت نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشقا رو دیده از سنگ و دل از فولاد ساز
کز سوی دیگر برآمد عشقباز آن یار باز
عشق بازیدن، چنان شطرنج بازیدن بود
عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز
دل به جای شاه باشد وین دگر اندامها
[...]
صبر من کوتاه گشت از عشق آنزلف دراز
کو گهی با گل بسیر است و گهی با مل براز
تا ندیدم زلف او کژدم ندیدم گل سپر
تا ندیدم چشم او نرکس ندیدم مهره باز
آن همی آزار دم دل کش خریدارم بجان
[...]
ای سنایی کی شوی در عشقبازی دیده باز
تا نگردی از هوای دل به راه دیده باز
زان که عاشق را نیاز آن گه شفیع آید به عشق
کز سر بینش ز کل کون گردد بینیاز
نیست حکم عقل جایز یک دم اندر راه عشق
[...]
سعد دولت را بسعدالدوله بازآمد نیاز
هردو بهر بندگی در پیش استادند باز
هست با وی نیک ساز ایام از روی خرد
تا که خواهد بود چون با وی نباشد نیک ساز
باز چون رأی رفیع و همت سعد دول
[...]
گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز
گرچه صد ره مات گشتی مهره دیگر بباز
گرچه چون تاری ز زخمش زخمه دیگر بزن
بازگرد ای مرغ گرچه خستهای از چنگ باز
چند خانه گم کنی و یاوه گردی گرد شهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.