×
۱۷۸۱
رهی معیری » غزلها - جلد سوم » داغ محرومی
ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا
سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا
سینه را چون گل زدم چاک اول از بی طاقتی ...
۱۷۸۲
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۲ - راز نهفته (بیات اصفهان)
... ای آتشین لب بازآ که هر شب چون نی بنالم از بینوایی
ای نوبهارم دور از تو دارم چون لاله بر دل داغ جدایی
بازآ که با تو از در بازآید ای افسونگر بخت رمیده من آه ...
۱۷۸۳
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۲ - لاله خونین (افشاری)
... یا بی نوا چون من در روزگاری در روزگاری
بخت اگر به کام تو بود از چه خون به جام تو بود به نوبهاران
خنده گر گناه تو بود داغ دل گواه تو بود به عشق یاران ...
... چون لاله ای بینم بر طرف جویی بر طرف جویی
خیزد از جگر ناله من دور از آتشین لاله من به نوبهاران
دور از آن مه غنچه دهن روز و شب بود دیده من ستاره باران ...
۱۷۸۴
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۴ - نغمه نوروزی
... بازآ که چون گل در کنارم باشی
در نوبهاران نوبهارم باشی
دلدادگان را ای گل صلا ده ...