گنجور

 
۲۱

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۴ - بازگشت گرشاسب و صفت خواسته

 

... به تاریکی از شمع به تافتی

به ایرانیان هر کس از سرکشان

بسی چیز بخشید هم زین نشان ...

اسدی توسی
 
۲۲

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

سپهدار از آن پس برآراست کار

شدن سوی ایران بر شهریار

برون رفت مهراج با او به هم ...

اسدی توسی
 
۲۳

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن

 

... بدو گفت کز خانه آواره ام

ز ایران یکی مرد بیواره ام

به پیوند شاه آمدم آرزوی ...

... که داماد فرخنده شاد آمدی

از ایران شتابان چو باد آمدی

به بالا بلندی و آکنده یال ...

... چرا باید آمد سوی رومیان

بر شاه ایرانم امید هست

چراغم چه باید چو خورشید هست ...

اسدی توسی
 
۲۴

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها

 

... دم نای بدرید گوش هژبر

دلیران ایران به کین آختن

گرفتند هر سو کمین ساختن ...

... نهادند سر سوی دریا و کوه

دلیران ایران ز پس تا به شهر

برفتند و کشتند از ایشان دو بهر ...

... به تاراج بردند پاک آنچه بود

دلیران ایران یکی رزم سخت

بکردند و اختر نبد یار و بخت ...

اسدی توسی
 
۲۵

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۵ - رسیدن گرشاسب به جزیره قاقره

 

... زمین گرد شد گشت با چرخ راست

نبد راه ایرانیان زی گریغ

ز پس موج دریا بد و پیش میغ ...

... نه شان میمنه ماند و نه میسره

دلیران ایران به خشم و ستیز

پی گردشان برگرفتند تیز ...

... همه کاخ و ایوان بپرداختند

اسیران ایران گره را ز بند

گشادند نادیده یک تن گزند ...

اسدی توسی
 
۲۶

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب

 

... چو آمد شد این آگهی نزد شاه

که ضحاک از ایران سپاهی به جنگ

فرستاد و اینک رسیدند تنگ ...

... گران کرد یال یلان را زره

برآمد از ایرانی و خاوری

نبردی که شد چرخ بر داوری ...

اسدی توسی
 
۲۷

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب

 

... همی زد چپ و راست شمشیر تیز

فکند اندر ایرانیان رستخیز

سپهبد به زیر درختی به کین ...

... ز پس دشمنان تیز بشتافتند

پس از دشت و که خیل ایران زمین

زمین گشادند ناگه چهل سو کمین ...

اسدی توسی
 
۲۸

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان

 

... تنت پیش چنگال شیران برم

سرت بر سنان سوی ایران برم

به قرطاس بر شد پراکنده حرف ...

... برون تاخت با خشت و با خود و گبر

صف خیل ایران پراکنده کرد

کجا تاخت هامون پرافکنده کرد ...

اسدی توسی
 
۲۹

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ

 

... ز خیل فریقی نبد مانده کس

یکی بود از ایرانیان کشته بس

خروش درای و غو نای و کوس

برآمد ز ایرانیان برفسوس

شه قیروان رخ پر از رنگ شد ...

... بد افکنده از خیل خاور گروه

همه برگرفتند ایران سپاه

کس اندر شمارش ندانست راه ...

اسدی توسی
 
۳۰

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۶ - پذیره شدن شاه روم گرشاسب را

 

... بدو داد باژ و ز هرگونه چیز

ببخشید گنجی به ایران سپاه

برون رفت یک روزه با او به راه ...

اسدی توسی
 
۳۱

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۲ - نامه گرشاسب به خاقان

 

... سر جادویی ها فروشد به خاک

از ایران کنون من به فرمان شاه

بدین مرز آن برکشیدم سپاه ...

اسدی توسی
 
۳۲

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۳ - قصه خاقان با برادرزاده

 

... دهم هر چه گویی ندارم به رنج

سزد شاه ایران اگر سر کشست

که او را چو تو گرد لشکر کشست ...

... زبر در هوا مرغ صف ساخته

نشسته به خوان یکسر ایرانیان

همه چینیان پیش بسته میان ...

... تکین تاش با جنگیان ده هزار

بگفتند از ایران دلیری سترگ

رسیدست نو با سپاهی بزرگ

ز خاقان یغر جنگ تو خواستست

وز ایران نبرد ترا خاستست

ز تیغ بژ آمد به پایین کوه ...

اسدی توسی
 
۳۳

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۴ - جنگ نریمان با تکین‌تاش

 

... بدین دشت پیکار کار منست

از ایرانی و زاولی هر که بود

بفرمود تا صف کشیدند زود ...

... پس انداخت از نیزه بر قلبگاه

برآمد غو کوس از ایران سپاه

چنان نعره شان بر مه و زهره شد ...

... به هدیه از این کودک خرد دار

از ایرانیان رفت بر چرخ غو

ز کردار آن نو سپهدار گو ...

... سلیح و ستوران و آلات ساز

گرفتند سرتاسر ایرانیان

نیآمد به یک موی کس را زیان ...

... به بزم و به بخشش همی داد داد

به ایرانیان و سپهدار چیر

همیدون به فرخ نریمان شیر ...

اسدی توسی
 
۳۴

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۵ - رفتن گرشاسب به جنگ فغفور و دیدن شگفتی‌ها

 

... به پوزش پیامی نکو داده نیز

که دانم کز ایران به کین آمدی

به پیکار فغفور چین آمدی ...

اسدی توسی
 
۳۵

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین

 

... که از هر سویی لشکر آرد فراز

چو او در رسد ساز ایران کنم

همه بوم تا روم ویران کنم ...

... اگر پاسخ سرد یابی مرنج

مزن زشت بیغاره ز ایران زمین

که یک شهر او به ز ماچین و چین

به هر شه بر از بخت چیر آن بود

که او در جهان شاه ایران بود

به ایران شود باژ یکسر شهان

نشد باژ او هیچ جای از جهان

از ایران جز آزاده هرگز نخاست

خرید از شما بنده هر کس که خواست ...

... وفا ناید از ترک هرگز پدید

وز ایرانیان جز وفا کس ندید

شما بت پرستید و خورشید و ماه

در ایران به یزدان شناسند راه

ز کان شبه وز که سیم و زر ...

... هم از دیبه و جامه گون گون

به ایران همه هست از ایدر فزون

سواران ما هم دلاورترند ...

اسدی توسی
 
۳۶

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۹ - جنگ نریمان با پسر فغفور چین

 

... یل زاولی ده هزار از شمار

گزین کرد وز ایرانیان شش هزار

بدو داد و کارش همه کرد راست ...

... مگر خیمه ای چند بر پای و بس

خروش از دلیران ایران بخاست

پس گردشان برگرفتند راست ...

... بلا بر نوشت آستین نبرد

در ایران بد آشوب و در روم جوش

به چین خاست گرد و به خاور خروش ...

... به یک بار بر قلبشان بر شکست

دلیران ایران پس گرد چیر

همی حمله کردند غران چو شیر ...

اسدی توسی
 
۳۷

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر

 

... گه جنگ تنها بس او لشکرت

تو با او به پیکار ایرانیان

ببند از پی کین خاقان میان ...

... گریزان گرفتند بالا و شیب

پس اندر دلیران ایران به کین

گشادند بر خیل ترکان کمین ...

اسدی توسی
 
۳۸

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد

 

... قباد از بزرگی بر آشفت و گفت

به ایران و توران مرا کیست جفت

فریدون درشتم نگوید سخن ...

اسدی توسی
 
۳۹

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۳ - خبر یافتن فغفور از کشتن جرماس و قلا

 

... تو زآن سو بزن بر بنه با سپاه

به شمشیر از ایرانیان کینه خواه

سپهبد ورا گشت از آن مهر دوست ...

... به تیغش ز یک تن دو آید همی

از ایران سپاهست بسیار مر

همه جان فروشان پیکارخر ...

... طلایه همی گشت بر پیش و پس

همه شب دلیران ایران و چین

در آرایش رزم بودند و کین

اسدی توسی
 
۴۰

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۴ - رزم گرشاسب با سالار فغفور

 

... طلایه همی گشت شیب و فراز

همه شب ز بس بیم ایرانیان

نیارست ترکی گشادن میان ...

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode