گنجور

 
۲۴۴۱

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۹۷

 

پای تا سر چون جرس گوشم ولی زین کاروان

جز فغان خود به من صوت و صدایی برنخورد

برگ کاهم لیک از بی طالعیها بر سرم ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۲

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

... شیوه ابر است طغرا قسمتم در باغ دهر

با دل افسرده سرگرم فغانم کرده اند

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۳

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۵۳

 

برون نرفت فغانت ز تنگنای فلک

عبث درین قفس خالی از شکاف مباش

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۴

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۱۱

 

خنده طرب از تو گریه و فغان از من

از تو قهقه شادی آه خونچکان از من

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۵

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » ایام چهره خراشیدن صفحات به ناخن قلم - و هنگام سیه پوش گردیدن ابیات به نیل ماتم

 

ماه محرم است فغان را خبر کنید

وز بهر سرور شهدا گریه سر کنید ...

... زد بر گلوی طفل جگر تشنه زخم تیر

دارد فغان چه کوه و چه هامون درین عزا

گریان فتاده قلزم و جیحون درین عزا ...

... بردند چون سپهر سرآفتاب را

عالم سیاه گشت ز افغان اهل بیت

خون شد روان ز دیده گریان اهل بیت ...

... گلزار دین اسیر خزان شد هزار حیف

برگ نشاط ساز فغان شد هزار حیف

سروی که بود در چمن راستی چو تیر ...

... زین جانگداز قصه که از سوزناکی اش

برخاست دود سطر و ورق بی فغان نماند

حرفی رقم نشد که دوات سیاه دل ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۶

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » صید شکوه به بند ترجیع در آوردن- و هر غزل را دام غزال شکایت کردن

 

... مشت خس آشیان قفس شد

از شور فغان حباب اشکم

بر ناقه گریه چون جرس شد ...

... بردار ز تیغ عشق زخمی

کآرد به فغان لب رفورا

در فوج طرب علم ضرور است ...

... افسردگی ام به لرزه افکند

با آنکه در آتش فغانم

لب تشنه به پیش چاه زمزم ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۷

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقی‌نامه » بخش ۱ - ابیاتی از سرآغاز

 

... نوازنده ارغنون زبان

نگارنده پرده های فغان

خدایی که ساقی و جام آفرید ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۸

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقی‌نامه » بخش ۲ - در اصفهان والامقامی بر بساط گوهر فکر به قانون دلخواه گردیدن

 

... چو کوچک ازو نی سواری کند

بزرگ فغان را حصاری کند

ز بس حسن صوتش بود دلربا ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۴۹

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقی‌نامه » بخش ۴ - به سیرآهنگی وصف آن عربستان قول

 

... فسونی به از نغمه سازی نیافت

درا چون دهد تن به جوش فغان

شود گرم محمل کش کاروان ...

... کند تیزگامی چو اسب بدو

چو ناقوس را دل به افغان کشید

نوازش ز ارباب بتخانه دید ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۵۰

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقی‌نامه » بخش ۵ - به هوای سرمنزل سلطان خراسان

 

... مرا چرخ مینایی افکند دور

سزد گر به مستی ز کوه فغان

زنم سنگ بر شیشه آسمان ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۵۱

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶

 

شب فغانم گوشمال چرخ بی بنیاد داد

کهکشان را همچو کاه کهنه ای برباد داد

طغرای مشهدی
 
۲۴۵۲

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه

 

... ز روی نغمه سازی پای بستش

شکم انبان گلو نای فغان دار

بم و زیرش بلند و پست گفتار ...

... به وقت بیضه دادن ماکیانها

نشابورک نمایند از فغانها

کند چون طفل قطع گریه خویش ...

... برد در بزم صحرا کار خود پیش

بزی در گله چون آید به افغان

ز ماهورش طرب یابند گرگان ...

... ز نوروز عجم گردی خبردار

به افغان چون گشایده بره لب را

توان فهمید نوروز عرب را ...

طغرای مشهدی
 
۲۴۵۳

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

... فزود نشیه این باده از خمار مرا

فغان که سوختم و آستین لطف کسی

نرفت آینه خاطر از غبار مرا ...

قدسی مشهدی
 
۲۴۵۴

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

... خورده ام از جام خضر آبی که می سوزد مرا

شب فغانم رفته بود از یاد مطرب صبح دم

زد به تار چنگ مضرابی که می سوزد مرا ...

قدسی مشهدی
 
۲۴۵۵

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

... غلط نموده به مژگان پر خدنگ ترا

به رنگ رنگ فغان خواب اختران بستم

که آفتاب نبیند به خواب رنگ ترا ...

قدسی مشهدی
 
۲۴۵۶

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

... پیش مرغان گرفتار خموشی کفرست

لب نبندم ز فغان تا ره شیون بازست

به تمنای غباری ز درت چون سایل ...

قدسی مشهدی
 
۲۴۵۷

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

... چنان ز شرم برافروخت گل که شبنم سوخت

فغان که در دل قدسی ز برق حسرت دوش

متاع صبر و شکیب آنچه بود در هم سوخت

قدسی مشهدی
 
۲۴۵۸

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹

 

... تا بر اثر خون پی قاتل نتوان رفت

هر گوشه لبی پر ز فغان است درین راه

بر صوت جرس از پی محمل نتوان رفت ...

قدسی مشهدی
 
۲۴۵۹

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

... من که در دیوانگی موی سرم از پا گذشت

از فغانم پرس کامشب با دل گردون چه کرد

تیشه فرهاد می داند چه بر خارا گذشت ...

قدسی مشهدی
 
۲۴۶۰

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

... از جور خویش می کشدم ورنه در دلش

هرگز فغان بی اثر من اثر نداشت

قدسی مشهدی
 
 
۱
۱۲۱
۱۲۲
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
۱۸۰