گنجور

 
۲۲۸۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵

 

... ز سنگ خاره به تدبیر شیشه ساختن است

فغان که نرم شد جان سخت ما صایب

به بوته ای که در او سنگ در گداختن است

صائب تبریزی
 
۲۲۸۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۲

 

... که این سفینه ز موج خطر برآورده است

فغان که حسن گلوسوز حرف چون طوطی

مرا ز خامشی چون شکر برآورده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۱

 

... که با غرور تو آه و نگاه هر دو یکی است

فغان که پیش سبکدستی تو بی پروا

شکستن دل و طرف کلاه هر دو یکی است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۸

 

... ز بیقراری وحشت دلی که صحرایی است

فغان که مردم کوته نظر نمی دانند

که بستن نظر از عیب خلق بینایی است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۷

 

دل از مشاهده آن خط سیاه شکست

فغان که پشت مرا گرد این سپاه شکست

زمانه چون ورق انتخاب از صد فرد ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۰

 

... ز آب رنگ نبازد گل بهانه دوست

فغان که شرم محبت امان نداد مرا

که بوسه ای بربایم ز آستانه دوست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۲

 

... به این دماغ چه دانم که گل فشانی چیست

فغان که غنچه مشکل گشای دل صایب

نیافت چاشنی خنده نهانی چیست

صائب تبریزی
 
۲۲۸۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۶

 

... به جای نقطه سویدا ز کلک می ریزد

فغان که اهل دلی در زمانه ما نیست

چرا کنیم سخن دلپذیر چون صایب ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۷

 

... شراب خوردن من کم ز شیشه خوردن نیست

فغان که حلقه جمعیتی ندارند چرخ

که همچو خانه زنجیر پر ز شیون نیست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۷

 

... نگاه حسرت این قوم کم ز آهی نیست

فغان که در نظر اعتبار لاله رخان

شکسته رنگی عاشق به برگ کاهی نیست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۱

 

... مرا چو سرو شکایت ز بینوایی نیست

فغان که آبله در پرده می کند اظهار

شکایتی که مرا از برهنه پایی نیست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۳

 

ملامت از دل بیباک من فغان برداشت

ز سخت جانی من سنگ الامان برداشت ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۳

 

فغان که گرد سر او نمی توانم گشت

چو زلف بر کمر او نمی توانم گشت ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۴

 

ره سخن به رخش خط عنبرافشان یافت

فغان که طوطی از آیینه باز میدان یافت

ز شبنمش جگر سنگ می شود سوراخ ...

... تنور از نفس آتشین خود نان یافت

فغان که کوهکن ساده دل نمی داند

که راه در دل خوبان به زور نتوان یافت ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۸

 

فغان که هستی من در ورق شماری رفت

حیات من چو قلم در سیاه کاری رفت ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۸

 

... صدف ز آب گهر در محیط کام گرفت

فغان که گریه شادی نمی تواند شست

حلاوتی که لب قاصد از پیام گرفت ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۹

 

دلم ز گریه مستانه هم صفا نگرفت

فغان که آب شد آیینه و جلا نگرفت

نیامد از ته حرف شکوه ام به زبان ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۲

 

... چون لاله در پیاله من این شراب سوخت

سنگین فتاده خواب تو ورنه فغان من

در چشم نرم مخمل بیدرد خواب سوخت ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۶

 

... عام است ورنه فیض نسیم وصال دوست

از ناله و فغان نشود طبع من ملول

جمع است خاطرم ز دل بی ملال دوست ...

صائب تبریزی
 
۲۳۰۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۲

 

... چون کعبه تیره بختی ما در لباس نیست

صایب مبند لب ز فغان های دلخراش

هر چند رحم در دل سنگین آس نیست

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۱۱۶
۱۱۷
۱۸۰