بخش ۷ - خواب عبداللّٰه بن عمر بن الخطّاب
دید یک شب به خواب عبداللّٰه
پدر خویش را عُمر ناگاه
گفت یا میر عادل خوش خوی
حال خود با من این زمان برگوی
با تو ایزد چه کرد بر گو حال
بعد از این مدّت دوازده سال
گفت از آن روز باز تا امروز
در حسابم کنون شدم پیروز
کار من صعب بود با غم و درد
عاقبت عفو کرد و رحمت کرد
گوسفندی ضعیف در بغداد
رفت بر پول و ناگهان بفتاد
گشت رنجور و پای وی بشکست
صاحب وی به دامنم زد دست
گفت انصاف من بده بتمام
که تو بودی امیر بر اسلام
تا به امروز من دوازده سال
بودهام مانده در جواب سؤال
ای ستوده شه نکو کردار
باز پرسند از تو این مقدار
چون چنین بُد خطاب با عمری
چه رود روز حشر با دگری
هان و هان تاز خود نگردی مست
ورنه گردی به روز محشر پست
ای ز انصاف ملک دلکشتر
همه کس بر تو خوش رهی خوشتر
آنت خواهم که هرکجا پویند
همه نیکان ترا نکو گویند
بهر رغم ستمگرایان را
الکنی کن عمرستایان را
عدل عمّر چو ظلم با عدلت
بذل حاتم چو بخل با بذلت
عدل تایید جاه شاه بُوَد
غبغب اندر گلو چه جاه بود
آن چنان داد کن که از پی داد
کس ز عدل عُمر نیارد باد
خوش بود خاصه از جهانگیران
رحمت طفل و حرمت پیران
آن چنان باد پادشاهی تو
که نخواهد عدوت و خواهی تو
دولتت با دوام مقرون باد
سایل درگه تو قارون باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: عبداللٰه در خواب پدرش عمر را میبیند و از او میخواهد تا حال خود را برایش بگوید. عمر در پاسخ میگوید که پس از دوازده سال تحمل مشکلات و رنج، سرانجام خداوند او را عفو کرده است. او داستان گوسفندی ضعیف در بغداد را روایت میکند که صاحبش انصاف را از او طلبیده بود. عمر به او میگوید که در روز محشر، افراد برای قضاوت درباره اعمالشان میآیند و باید به انصاف رفتار کرد. او بر لزوم عدالت در فرمانروایی تأکید میکند و میخواهد که عمر همچنان پادشاهی عادل باشد که نیکان او را ستایش کنند. او به عمر توصیه میکند که همواره به رحمت و احترام به دیگران بپردازد تا حکومتش پایدار باقی بماند.
هوش مصنوعی: یک شب، عبدالله پدرش را به خواب دید که ناگهان عمر هم در آنجا بود.
هوش مصنوعی: میر عادل با اخلاق خوشش حال و احوال خود را در این لحظه به من بگو.
هوش مصنوعی: خدا با من چه کرد؟ حالا که بعد از دوازده سال به اینجا رسیدهام، بگو چه احساسی دارم.
هوش مصنوعی: او میگوید که از آن روز تا به امروز، به حساب کارهایی که انجام داده، حالا به موفقیت رسیده است.
هوش مصنوعی: کار من دشوار بود و پر از غم و درد، اما در نهایت بخشیده شدم و مورد رحمت قرار گرفتم.
هوش مصنوعی: گوسفند ضعیفی در بغداد به سمت پول رفت و ناگهان زمین خورد.
هوش مصنوعی: او رنجور و بیمار شد و پایش شکست. صاحب او دستش را به دامن من زد.
هوش مصنوعی: بخشی از قول او این است که انصاف را به طور کامل بده، چرا که تو پیشوا و سرور جامعه اسلامی هستی.
هوش مصنوعی: من تا امروز دوازده سال سن دارم و هنوز به سؤالهایم پاسخ داده نشده است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه نیکوکار، از تو خواسته میشود که در مورد این مقدار پاسخ بدهی.
هوش مصنوعی: اگر با عمری چنین برخورد شود، در روز قیامت چه پیش خواهد آمد با شخص دیگری؟
هوش مصنوعی: اگر خود را غرق خوشیها نکنی و بیتوجه باشی، ممکن است در روز قیامت به پستی و ذلت گرفتار شوی.
هوش مصنوعی: ای کسی که با انصاف و دلنشینتری از همه، راه خوشی برای دیگران فراهم میکنی.
هوش مصنوعی: میخواهم که هرجا که بهراه بیفتی، همه افراد خوب و نیکو از تو با خوبی یاد کنند.
هوش مصنوعی: با وجود ظلم ستمگران، به کسانی که عمر را ستایش میکنند، کمک کن.
هوش مصنوعی: اگر به انصاف و عدل رفتار کنی، مانند آن است که ظلم هم در این دنیا وجود ندارد. و اگر بخشش و generosity تو مانند بخیلان باشد، در واقع هیچ نوع بخشندگی را نداری.
هوش مصنوعی: عدالت به عنوان نشانه و تأیید جایگاه شاه مورد توجه است؛ پس اگر کسی در مقام و موقعیت باشد، نشاندهندهی قدرت و عظمت اوست.
هوش مصنوعی: به گونهای عمل کن که با انصاف و عدالت رفتار کنی، طوری که کسی بعد از تو به دنبال جبران ناپسند نرود و در مورد عدل و انصاف تو دچار تردید نشود.
هوش مصنوعی: خوشحالی و شادمانی به ویژه از رحمت و محبت به کودکان و احترام به پیران در دنیا بسیار دلپذیر و زیباست.
هوش مصنوعی: تو به قدری قوی و سلطهگر هستی که هیچ دشمنی نمیتواند به تو آسیب بزند و آنچه را که میخواهی، به دست میآوری.
هوش مصنوعی: خوشبختی تو همیشه پایدار باشد و آنکه به درگاه تو بیاید، مثل قارون ثروتمند باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.