گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست

دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست

گفتا که چگونه باشد احوال کسی

کو را بمراد دیگری باید زیست

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
مسعود سعد سلمان

امروز به شهر حسن همنام تو نیست

عاشق همه زیر سایه بام تو نیست

ای دوست ندانی که دلارام تو کیست

ای عشق نه آگهی که در دام تو کیست

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
خیام

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست

بی بادهٔ گلرنگ نمی‌باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست

تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
وطواط

دشمن چو بدانست که : احوالم چیست

بر تلخی زندگانی من بگریست

بدحال تر از من اندرین عالم کیست ؟

در آرزوی مرگ همی باید زیست

عین‌القضات همدانی

ای بلعجب از بس که ترا بلعجبیست

جان همه عشاق جهان از تو غمیست

مسکین دل من ضعیف و عشق تو قویست

بیچاره ضعیف کش قوی باید زیست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عین‌القضات همدانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه