گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

آنرا که فنا شیوه و فقر آیینست

نه کشف یقین نه معرفت نه دینست

رفت او زمیان همین خدا ماند خدا

الفقر اذا تم هو الله اینست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
فرخی سیستانی

این مشک سیه که یار را بالینست

پیرایه ماه و زینت پروینست

زلف سیهت بلای من چندنیست

باز این چه بلای خط مشک آگینست

سنایی

آن روز که بیش با من او را کینست

بیشش بر من کرامت تمکینست

گویم به زبان نخواهمش گر دینست

شوخیست که می کنم چه جای اینست

مولانا

هشیار اگر زر و گر زرین است

اسب است ولی بهاش کم از زینست

هر کو به خرابات نشد عنین است

زیرا که خرابات اصول دینست

غالب دهلوی

بسمل که سخن طراز مهرآیین ست

ارزش ده آن و مایه بخش این ست

او پادشه ست گر سخن اقلیم ست

او پیشروست گر محبت دین ست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه