گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

بی تو به وجود آرمیدن نتوان

با تو به جز از عدم گزیدن نتوان

کاریست عجب، در تو رسیدن نتوان

وانگه ز تو یک لحظه بریدن نتوان

مولانا

عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان

دینی که ز عهد تو بریدن نتوان

علمی که به کنه تو رسیدن نتوان

زهدی که در دام تو رهیدن نتوان

سعیدا

یاری دارم که روش دیدن نتوان

وز سلسلهٔ موش بریدن نتوان

بی پرده از او سخن شنیدن نتوان

جز راه فنا به او رسیدن نتوان

نشاط اصفهانی

روی تو نگاه خویش دیدن نتوان

وز دیدن تو طمع بریدن نتوان

کی دیده ببیندت که در دیده ی من

تو نوری و نور دیده دیدن نتوان

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه