سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۶ می بر کف گیر و هر دو عالم بفروش بیهوده مدار هر دو عالم به خروش گر هر دو جهان نباشدت در فرمان در دوزخ مست به که در خلد به هوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به انسان یادآوری میکند که دنیا و آخرت را نباید بیهوده جدی گرفت و به جنجال انداخت. او میگوید اگر هر دو جهان تحت تسلط ما نباشند، بهتر است در دوزخ مست باشیم تا در بهشت با هوشیاری زندگی کنیم.
هوش مصنوعی: شراب را در دست بگیر و هر دو جهان را به فروش بگذار، از بیهوده بودن هر دو جهان گله نکن.
هوش مصنوعی: اگر هر دو جهان تحت تسلط تو نباشد، بهتر است که در دوزخ مستی کنی تا اینکه در بهشت با هوشیاری زندگی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
سرمست به کوی دوست بگذشتم دوش
برداشته چون شیفتگان جوش و خروش
آمد خرد و مرا فرو گفت به گوش
کای عاشق تهمت زده بگذر خاموش
با دل گفتم که ای دل زرق فروش
کم گرد بگرد عشق با عشق مکوش
نشنید نصیحت و بمن بر زد دوش
تا لاجرمش زمانه میمالد گوش
دوش از کف وصل آن بت عشوه فروش
تا روز می طرب همی کردم نوش
امشب من و صد هزار فریاد و خروش
تا کی شب دیگرم بود چون شب دوش
در جامه ازرق آن بت عشوه فروش
چون ماه ز آسمان پدید آمد دوش
گر نه فلکست پس چرا همچو فلک
هم زرق فروش آمد و هم ازرق پوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.