گنجور

 
سنایی

ای روی زردفام تو بر گردن نزار

همچون بلندنی که بود بر بلندیی

آنگه که مادر تو ترا داشت در شکم

هر ساعتی ز رنج زمین را بکندیی

نه ماه رنجت از چه کشید او که بعد از آن

از کس همی فگند که از کون فگندیی

 
sunny dark_mode