لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
سنایی

آن جام لبالب کن و بردار مرا ده

اندک تو خور ای ساقی و بسیار مرا ده

هرکس که نیاید به خرابات و کند کبر

او را بر خود بار مده بار مرا ده

مسجد به تو بخشیدم میخانه مرا بخش

تسبیح ترا دادم و زنار مرا ده

ای آنکه سر رندی و قلاشی داری

پس مرد منی دست دگر بار مرا ده

ای زاهد ابدال چو کردار برد می

سردی مکن آن بادهٔ کردار مرا ده

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

ساقی قدحی از می اسرار مرا ده

یک قطره ازان قلزم زخار مرا ده

هر لحظه به جامی نتوان کرد دهن تلخ

گر صاف و گر درد، به یکبار مرا ده

مستی است کلید در گنجینه اسرار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه