حمداً لک یا رب تبارک و تعالی
ای نفش نگارنده بر اسفل و اعلی
ای ذات تو از خلقت و ترکیب معرا
در خواندن وصفت، متحیر دل دانا
هر کس به طریقی ره تحقیق تو پویا
دیدار تو را طالب و اسرار تو جویا
مرغان و ملایک همه در عرش معلی
روزان و شبانند ز الطاف تو گویا
(هر یک به زبانی و به لحنی و ادایی)
(در گلشن تمجید تو در نغمه سرائی)
ای قبلەی حاجات همه ابیض و اسود
شرمنده احسان تو گر خوب و گر بد
وصف تو برونست ز اندازه و از حد
ذات تو ز اجسام صور پاک و مجرد
ارواح مقدس همه جمعند و تو مفرد
در بندگیت درج دو صد عزت سرمد
نقش قلم صنع تو نُه طاق زبرجد
مبنی ز تو صبح ازل و شام مؤبد
(هرگز ز برایت نبود فوت و فنائی)
(هستی ز تو پاینده و خود عین بقائی)
نرگس به چمن بیهشی از جام تو دارد
بلبل به گلستان به زبان نام تو دارد
هر طایر جان جا به سر دام تو دارد
هر زنده دلی گوش به پیغام تو دارد
هر گرسنەای دیده بە اطعام تو دارد
چشم طمع از مرحمت عام تو دارد
هر پادشهی خواهش انعام تو دارد
تا خود چه هوایی دل خودکام تو دارد
آیا در توفیق به روی که گشایی
از قدرِ که فرسایی و قربِ که فزایی
هرچند که از دیده و دیدار نهانی
هرچند که ظاهر نه به کون و نه مکانی
هرچند که ممکن نه به اوصاف و بیانی
هرچند نه پیدا به زمین نه به زمانی
بالله که بە هر ذره هویدا و عیانی
در چشم تو چون نوری و در جسم چو جانی
نزدیکتر از هرچه که گویند از آنی
ای کنز خفی کی تو نهان از دو جهانی
هر لمحه به ابصار پی جلوه در آئی
هر لحظه به آثار رخ خود بنمائی
تو آن احدی که احدی نیست مثالت
واقف نبود هیچ کس از هیچ کمالت
دستی نرسیده است به دامان جلالت
نی بوده و نی باشدو نی هست هُمالت
عالم همگی ریزەخور خان نوالت
در سلطنت و پادشهی نیست زوالت
جود و کرم و بخشش و عفو است خصالت
با آنکه نهانست ز انظار جمالت
ای نوگل خوشبوی چه خوش آب و هوایی
وی لاله خود روی چه با نشو و نمایی
ای آنکه به ملک لمنالملک امیری
بیمشورت شاهی و تدبیر وزیری
بیمنشی و مستوفی و بیکلک دبیری
بی یاوری و یاری و مشار و مشیری
بی عون و پناهی و معینی و ظهیری
ای آنکه ز نیش پشەی خرد حقیری
در دادگری داد ز نمرود بگیری
القصه که بیشبه و عدیلی و نظیری
ای مخفی موجود ندانم به کجایی
کاندر همه جا نیستی و در همه جایی
ای دوست بجز درگه لطف تو دری نیست
نفع و ضرر از رد و قبول دگری نیست
با بودن فضل تو به عصیان خطری نیست
اندر بر عدل تو ز طاعت اثری نیست
امید به فردوسی و خوف از سقری نیست
هرچند که در نخل اطاعت ثمری نیست
نومید ز درگاه تو بودن هنری نیست
جز مهر تو بر تیر حوادث سپری نیست
بر علت پنهانی «صامت» تو دوائی
این بستری جرم و خطا را تو شفائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش خداوند متعال و بیان ویژگیهای بینظیر او پرداخته است. شاعر با زبانی زیبا و پرنفوذ، عظمت و جلال الهی را وصف میکند و به جایگاه خاص او در عالم اشاره میکند. او بر این نکته تأکید دارد که خداوند از هر گونه ترکیب و نقص پاک است و تمامی موجودات، از جمله انسانها و موجودات آسمانی، در جستجوی لطف او هستند.
شاعر به بیان عجز و ناتوانی انسان در درک کمالات الهی میپردازد و میگوید که خداوند با وجود اینکه در هیچ مکانی نمیتوان او را دید، در تمام ذرات عالم احساس میشود. او بخشندگی، کرامت و قدرت خداوند را ستایش کرده و به امید رحمت و بخشش او اشاره میکند. در نهایت، شاعر اعلان میکند که تنها به لطف خدا میتوان به زندگی امیدوار بود و اوست که میتواند خطاها را جبران کند.
هوش مصنوعی: ای پروردگار بزرگ و بلندمرتبه، ستایش و شکر تو را میگویم، ای نقش آفرین بر تمام سطوح هستی.
هوش مصنوعی: ای آفریدگار، تو از هر نوع خلقت و ترکیب جدا هستی، وقتی دربارهی تو صحبت میشود، دل عالم نیز حیرتزده میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی به روش خود به جستجوی حقیقت و یاد تو پرداخته و به دنبال کشف رازهای توست.
هوش مصنوعی: پرندگان و فرشتگان همه در آسمانهای بالا، چه در روز و چه در شب، به لطف و رحمت تو مشغولاند.
هوش مصنوعی: هر کس به شیوه و سبک خاص خود، در ستایش تو و زیباییهای تو صحبت میکند و آواز میخواند.
هوش مصنوعی: ای جان عالم و مقصود همه دعاها، همهی رنگها و حالها در برابر لطف و نیکی تو شرمندهاند، چه خوب باشیم و چه بد.
هوش مصنوعی: توصیف تو فراتر از اندازه و حد و مرز است و ذات تو از اشیاء و صور مادی و محسوس پاک و خالی است.
هوش مصنوعی: همه ارواح پاک و مقدس دور هم جمعند و تو در ستایش و بندگیات به تنهایی در این میان حضوری پر از عزت و عظمت داری.
هوش مصنوعی: نقش خالق تو مانند نُه طاق زبرجد است، که پایهاش از تو شکل گرفته و صبح ازل تا شام جاودان از آن سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در زندگی من به اندازه وجود تو اهمیت ندارد و از توست که زندگی و وجودم پابرجا و جاودانه است.
هوش مصنوعی: نرگس در چمن به خاطر عشق و زیبایی تو به خواب و حالتی خاص دچار شده است و بلبل در گلستان به خاطر نام تو آواز میخواند.
هوش مصنوعی: هر پرندهای که در دلش زندگی وجود دارد، در دام تو گرفتار است و هر موجود زندهای به پیامهای تو توجه میکند.
هوش مصنوعی: هر شخص گرسنهای به لطف و بخشش تو امید دارد و انتظار کمک از تو دارد.
هوش مصنوعی: هر پادشاهی آرزوی بخشش و لطف تو را دارد، ولی نمیداند که دل خودخواه تو چه خواستههایی دارد.
هوش مصنوعی: آیا در موفقیت، به سوی چه چیزی روی میآوری، از چه چیزی میکاهیدی و به چه چیزی نزدیکتر میشوی؟
هوش مصنوعی: اگرچه که از نظر و ملاقات دور هستیم، ولی وجودی که دارم نه به شکل و نه به مکان محدود نمیشود.
هوش مصنوعی: هرچند که ممکن است توصیف و بیانش دشوار باشد و نه در زمین و نه در زمان قابل مشاهده باشد.
هوش مصنوعی: به خدا قسم که هر ذرهای از وجودت در چشمانت مانند نوری درخشنده و در کالبدت همچون جانی زنده است.
هوش مصنوعی: تو از هر چیزی که میگویند به ما نزدیکتر هستی، ای گنج پنهان، زیرا تو از دو جهان پنهان هستی.
هوش مصنوعی: هر لحظه با چشمانت زیبایی خاصی را به نمایش میگذاری و اثار چهرهات را نمایان میسازی.
هوش مصنوعی: تو یگانهای که هیچ کس نمیتواند مانند تو باشد، هیچ کس از کمالات تو آگاه نیست.
هوش مصنوعی: هیچ دستی به مقام و عظمت تو نرسیده است و نه بوده، نه خواهد بود و نه هست که بتواند تو را عطا کند.
هوش مصنوعی: تمام خلائق مانند مهمانانی هستند که در خانۀ تو، یعنی در سلطنت و پادشاهیات، از نعمتهای تو بهرهمند میشوند و هیچ نقص و زوالی در آن نیفتاده است.
هوش مصنوعی: سخاوت، بخشندگی، گذشت و عفو، از ویژگیهای توست، هرچند که این صفات در زیباییِ تو پنهان است.
هوش مصنوعی: ای گل خوشبو، هوای دلپذیری داری و ای لاله زیبا، چه شکوفایی و رشدی را تجربه کردهای.
هوش مصنوعی: ای کسی که در سرزمین فرمانروایی، صاحب قدرت و مقام هستی، بینیاز از مشورت با شاه و بدون نیاز به تدبیر و صلاحدید وزیر.
هوش مصنوعی: بیتوجهی و بیتجربگی، و بیحقه و فریبکاری در کار دبیری همراه با بیکمکی و یاری نکردن و مشورت و رفاقت نیست.
هوش مصنوعی: ای کسی که هیچ یاری و پناهی نداری و هیچ کمکی در کنارت نیست، تو که از نیش پشهای بیمقدار آزار میکشی.
هوش مصنوعی: در روز قیامت و در دادرسی، حتی نمرود (پادشاه ظالم) نیز به حق خود خواهد رسید. به هر حال، او را نمیتوان بدون شواهد و مدرک محاکمه کرد، زیرا او بینظیر و بیهمتاست.
هوش مصنوعی: ای موجودی که حضور تو در همه جا حس میشود، ولی من نمیدانم کجایی. تو در همه جا نیستی، اما در عین حال در همه جا حضور داری.
هوش مصنوعی: ای دوست، جز درگاه مهربانی تو جایی نیست و هیچ نفع و ضرری از پذیرش یا رد دیگران وجود ندارد.
هوش مصنوعی: با داشتن کرامت و لطف تو، ترسی از نافرمانی وجود ندارد؛ زیرا در سایه عدالتت، هیچ نشانی از اطاعت نخواهد بود.
هوش مصنوعی: به فردوسی امیدی داریم و از مستی و غفلت نمیترسیم، هرچند که در درخت اطاعت، میوهای دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: ناامید شدن از تو هنر نیست، زیرا جز محبت تو، چیزی نمیتواند در برابر مشکلات و سختیها محافظت کند.
هوش مصنوعی: در پنهانی که در وجود تو نهفته است، درمانی برای تمامی گناهان و اشتباهات من هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.