در دوزخ و بهشت نیاسودهایم ما
هرجا که بودهایم چنین بودهایم ما
ما را به مدعای غمت آفریدهاند
عشق ترا چو جامهٔ فرمودهایم ما
از خصم انتقام به نرمی توان گرفت
بر داغ مدعی نمک سودهایم ما
از گفتگوی ناصح بیگانه سود نیست
پند پدر به عشق چو نشنودهایم ما
ما را همین ز قاتل ما بس بود سلیم
کو اضطراب دارد و آسودهایم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و احوال انسانی میپردازد که در دو وضعیت دوزخ و بهشت، آرامش ندارد. بیان میکند که هر کجا بودهاند، همیشه در همین حالت بودهاند و عشق معشوش آنها را در گناه و عذاب گرفتار کرده است. شاعر به انتقام از دشمنان اشاره دارد و میگوید که بر درد دل خود نمک نریزند. همچنین بیان میکند که نصیحتهای بیگانه و پند و نصیحت پدر در این عشق بیفایده است. در پایان، نویسنده به آرامش در عذاب خود اشاره میکند و میگوید که همین عذاب برایش کافی است.
هوش مصنوعی: ما در بهشت و دوزخ آرامش نداشتهایم و هر جا که بودهایم، حال و وضع ما همین گونه بوده است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر غم تو به وجود آمدهایم، و عشق تو را مانند لباسی زیبا بر تن کردهایم.
هوش مصنوعی: میتوان از دشمن به آرامی انتقام گرفت، اما ما بر زخمهای ادعای خود، نمک پاشیدهایم.
هوش مصنوعی: گفتگو با ناصح و نصیحت او برای ما فایدهای ندارد، چون پند و نصیحت پدر را در عشق نشنیدهایم.
هوش مصنوعی: ما از قاتل خود همین یک دلیل کافی است که سلیم، که نگران و مضطرب است، در حالی که ما آسوده و راحت هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرگز نظر به کام نیالودهایم ما
فارغ نشین حسود که آسودهایم ما
زخم دل شکسته به الماس بستهایم
بر داغهای سینه نمک سودهایم ما
آب حیات در نظر و مهر بر دهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.