گنجور

 
سلیم تهرانی

پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار

آیینه به دست است ترا آه نگه دار

شرمنده شو ای دل، گله تا کی کنی از دوست

گر رشته دراز است، تو کوتاه نگه دار

صرف ره او کن همه اسباب جهان را

بنشین به دل جمع و سر راه نگه دار

بی داغ برون رفتن ازین باغ شگون نیست

از لاله بچین برگی و همراه نگه دار

رفتند چو خورشید به افلاک حریفان

چون سایه تو خود را همه در چاه نگه دار

در لقمه ی درویش بود لذت دیگر

یک کاسه ی چوبین تو هم ای شاه نگه دار

در خانه هم از گام زدن گرم طلب باش

سر رشته ی این کار چو جولاه نگه دار

دل را به غم عشق مده مفت سلیما

داغی تو هم ای سوخته تنخواه نگه دار

 
 
 
نظیری نیشابوری

تعظیم پیام دل آگاه نگه دار

پیغام دل خویش مگو آه نگه دار

تا دامن گل پرده گلزار دریدست

ای شاخ گیا رشته کوتاه نگه دار

بر من که حریفان صبوحی نخروشند

[...]

قدسی مشهدی

عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار

گر جان به لب آید ز ستم، آه نگه دار

تا سیل بلا گم نکند خانه ما را

ای گریه، چراغی به سر راه نگه دار

خواهی ز تو پنهان نبود عیب تو، چون صبح

[...]

حزین لاهیجی

در حضرت شاهان، دل گمراه نگهدار

پاس ادب خاطر آگاه نگهدار

مستند به یک جرعه حریفان صبوحی

ساقی قدحی نذر شبانگاه نگهدار

مرغی که شکستی پر و بالش به اسیری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه