قدم هرکس به راه او نهد منزل نمیخواهد
به این بحر آنکه گردد آشنا، ساحل نمیخواهد
ازان چون مرغ بسمل میتپم در خاک و خون دایم
که بعد از مرگ هم آسودهام قاتل نمیخواهد
قبول خاطر ای همدم به دست کس نمیباشد
ترا بسیار من میخواهم، اما دل نمیخواهد
بنازم اهل همت را که احسان کریم ما
دو عالم را به منت میدهد، سایل نمیخواهد
حرم از پیش راه عاشقان گو یک طرف بنشین
که چون ریگ روان این کاروان منزل نمیخواهد
به تنهایی مرا همصحبتان ای کاش بگذارند
چراغ لاله را صحراست خوش، محفل نمیخواهد
جهان سامان خود را عیبپوش ناقصان دارد
که پای خویش را طاووس جز در گِل نمیخواهد
سلیم از ناله خود را هر نفس آرم به یاد او
ز خود مرغ قفس صیاد را غافل نمیخواهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی مفهوم عشق و احساسات انسانی میپردازد. او بیان میکند که هر کسی در مسیر خود حرکت میکند و نیازی به منزلگاه ندارد. عشق و آشنایی با عالم بهتر، مانند رسیدن به ساحل در دریایی وسیع است. او به تصویر مرغی بسمل (زخمی) اشاره میکند که در خاک و خون میتپد و میگوید که حتی پس از مرگ نیز آسایش نخواهد داشت، زیرا قفل بر دل آدمی میزند.
شاعر به دوستانش میگوید که احساسات واقعی نمیتواند به دست کسی بیفتد و او دلی میخواهد که هیچ چیز نمیتواند آن را تسکین دهد. او اهل همت را تحسین میکند و بیان میدارد که بخشش و محبت از سوی خداوند در دو جهان بر کسی تحمیل نمیشود.
شاعر همچنین به تنهایی خود اشاره میکند و آرزو میکند که دیگران او را تنها بگذارند. او درمییابد که زندگی و دنیا، غرق در عیوب و نقصهاست و آدمی باید در این دنیا به تعبیر طاووس، به زیبایی خود توجه کند. در نهایت، سلیم، که به یاد محبوب خود ناله میزند، اشاره به غفلت دیگران دارد که حتی در غم عشق نیز در فکر او نیستند.
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر خود قدم بگذارد، نیازی به مقصد و منزل ندارد. در این دریا، کسی که با آن آشنا شود، دیگر به ساحل و امنگاه نیاز ندارد.
هوش مصنوعی: من به شدت در حال نزار و رنج هستم، مثل پرندهای که به تله افتاده، در خاک و خون غوطهورم. اما میدانم که بعد از مرگم دیگر به آرامش میرسم و نیازی به نگرانی از طرف قاتل ندارم.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، رضایت و خوشنودی تو فقط به دست دیگری نیست. من خیلی تو را میخواهم، اما دل و احساس خودم نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: شگفتا از انسانهای با اراده که بخشش بزرگوارانه ما به دو جهان را بدون درخواست و توقع از دیگران انجام میدهد.
هوش مصنوعی: عشق و علاقهی واقعی نیازی به محدودیت و ماندن در یک جا ندارد. عاشقان همچون رودهایی روان هستند که نمیتوانند در یک مکان توقف کنند و باید به سفر ادامه دهند. بنابراین، بهتر است از میانهی راه کنار بروی تا آنها بتوانند به راهشان ادامه دهند.
هوش مصنوعی: ای کاش اجازه بدهند که تنها باشم و هم صحبتهایم را کنار بگذارند. وجود چراغ لاله در این بیابان برای من کافی است و به جمع و محفل نیازی ندارم.
هوش مصنوعی: جهان به گونهای طراحی شده که نقصهای خود را با زیباییهایی میپوشاند، مانند اینکه طاووس تنها در شرایط مناسب و روی زمین گلی پا میگذارد و از آن دوری میکند.
هوش مصنوعی: سلیم با هر نالهای که میزند، یاد او را در دلش زنده میکند و از خود دور نمیشود. او مانند پرندهای در قفس است که نمیخواهد صیاد را فراموش کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.