ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخیزد
نشیند غنچه و چون گل گریبان چاک برخیزد
پریشانی به خاک هرکس از روز ازل آمیخت
به محشر هم پریشان چون غبار از خاک برخیزد
به داغ رشک آن افتاده، همچون لاله می سوزم
که نتواند ز مستی در چمن چون تاک برخیزد
می از آلایش هستی کشد دامان عارف را
چو کاغذ تر شود، از روی معجون پاک برخیزد
فلک صد دور می باید که در ایران زمین گردد
که همچون من غبار دیگری زان خاک برخیزد
سلیم ایام از پست و بلند خود نمیگردد
نشستم من به خاک راه تا افلاک برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و وضعیت خود در دنیای غم و پریشانی سخن میگوید. او از درد و اندوهی که هر لحظه از حضور همنشینش برمیخیزد، ابراز ناامیدی میکند. شاعر به پریشانی انسانها از ابتدا تا روز محشر اشاره میکند و به داغی میسوزد که به واسطه حسرت بر انسانهای دیگر دارد. او بررسی میکند که چگونه عارفان با آگاهی از زواید زندگی، به پاکی میرسند و در این مسیر، نیاز به زمان و تلاش دارد. در نهایت، شاعر در تلاش است تا از محدودیتهای روزمره فراتر رود و به آسمانها برسد.
هوش مصنوعی: هر بار که به یاد دوست در کنارم مینشینم، احساس حزن و اندوه به سراغم میآید. همانطور که غنچهها کمکم شکوفا میشوند، من هم احساس میکنم که درونم یکباره به درد میآید و متلاشی میشود.
هوش مصنوعی: آشفتگی و نابسامانی از روزگار آغازین به سرنوشت هر فردی ارتباط دارد و در روز قیامت نیز همچون غباری که از خاک بلند میشود، متلاطم و بینظم خواهد بود.
هوش مصنوعی: من به خاطر حسادت و غصهای که دارم میسوزم، درست مثل لالهای که به خاطر شوق و زیباییاش نمیتواند از مستی برخواست و در چمن به سرزندگی مثل تاک ادامه دهد.
هوش مصنوعی: شراب غفلت و زرق و برق دنیا، روح عارف را به خود نمیگیرد؛ همانطور که وقتی کاغذی خیس از یک مایع تمیز کننده پاک میشود، عارف نیز از تمام آلودگیها و تعلقات دنیوی رهایی مییابد.
هوش مصنوعی: برای اینکه در سرزمین ایران، مانند من، غباری از خاک بلند شود، باید صد بار چرخش زمین و زمان اتفاق بیفتد.
هوش مصنوعی: روزگار با سختیها و آسانیهایش تغییر نمیکند. من در اینجا نشستهام و صبر میکنم تا چیزهای بزرگ و آسمانی رخ دهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر از بزم می خوی کرده آن بی باک برخیزد
بهر جا رو نهد لب تشنه ای از خاک برخیزد
خوشا افتاده ای کز خاک ره چالاک برخیزد
کند در خاک دشمن را و خود از خاک برخیزد
گناه ما غبار خاطر رحمت نمی گردد
فروغ مهر از دریای پرخون پاک برخیزد
مباد از نشأه می سرخ رویی می پرستی را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.