مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد
از پنجه ی خورشید اگر شانه نسازد
روشن نشود دلبری شمع، کسی را
تا سرمه ز خاکستر پروانه نسازد
با مستی یک هفته، بگویید چمن را
کز لاله و گل این همه پیمانه نسازد
دلگیر شود شمع چو در خلوت فانوس
از موم بجز صورت پروانه نسازد
عشقم به خرابات کشید از در کعبه
رسوایی مجنون به سیه خانه نسازد
سیلاب سرشکی که سلیم از مژه ریزد
مشکل که جهان را همه ویرانه نسازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و پیچیدگی عشق و دلباختگی اشاره دارد. شاعر میگوید که زیبایی و جذابیت یک فرد نمیتواند از خود به تنهایی حاصل شود و به عوامل دیگری وابسته است؛ همچنین ابراز میکند که عشق واقعی و عمیق، درد و رنج خاصی به همراه دارد. او به تصویرسازی از شمع و پروانه اشاره میکند و نشان میدهد که عشق و پرشوری که در دل دارد، میتواند منجر به رسوایی و ویرانی شود. این شعر در نهایت به تضادهای عشق و تاثیرات آن بر زندگی انسانها میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر خورشید هم نتواند با دستانش برای زیباییهای دلبر، شانهای بسازد، پس هیچ آرایشگری نمیتواند گیسوان او را به زیبایی بیاراید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق و زیبایی واقعی در دل کسی روشن نشود، مانند شمعی که نورافشانی نمیکند، کسی نمیتواند در دل خود، زیباییهای عشق را تجربه کند. عشق باید از دل سوخته و داغ پرستش سرچشمه بگیرد، مانند سرمهای که از خاکستر پروانه به دست میآید.
هوش مصنوعی: با احساس شاد و سرخوشی، به مدت یک هفته میگوییم که چمن و گل و لاله هم نمیتوانند به اندازهٔ این مستی و شوق ما خوشایند و پرنشاط باشند.
هوش مصنوعی: شمع در تنهایی خود ناراحت میشود، زیرا فانوس از موم تنها به شکل پروانهای نمیتواند بسازد.
هوش مصنوعی: عشق من مرا به جایی آورد که از در کعبه، شایسته رسوایی و دیوانگی من شدهام و نمیتوانم در سیاهچالی که به آن دعوت شدهام، زندگی کنم.
هوش مصنوعی: گریهی سلیم از چشمش سرازیر میشود و این نشان میدهد که حتی این اندک اشک میتواند باعث ویرانی و نابودی جهان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا، اگرم درد تو دیوانه نسازد
خلقی همه از حال من افسانه نسازد
از خون من خسته نشانی تو همی زلف
کان موی پریشان ترا شانه نسازد
چیزی ست درین دل که چنین می شوم از نی
[...]
با داغ محبت، دل دیوانه نسازد
دریاکش مخمور به پیمانه نسازد
خاطر نکند عشق، ز معموری ما جمع
تا جغد، به وبرانهٔ ما خانه نسازد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.