ساقی دلگشای ما آمد
رفت و بر مدعای ما آمد
جلوه گر گشت ختر رز باز
کهنه ی باصفای ما آمد
شیشه ی باده دید ابر بهار
تا چمن در قفای ما آمد
بیخودی آورد نسیم چمن
فصل گل هم برای ما آمد
شیشه ای هرکجا شکست، به گوش
می کشان را صدای ما آمد
گر نسیمی به مجلس مستان
رفت، آواز پای ما آمد
دل ما در بغل شکست سلیم
سنگ عشقی سزای ما آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از آمدن ساقی (جامعهای شاداب و دلانگیز) صحبت میکند که باعث خوشحالی و دلگشایی دلها شده است. با ورود ساقی، زیباییهای طبیعت و فصول خوشبو و گلها نیز به یاد میآید. او به این نکته اشاره میکند که حتی صدای شکست شیشهها و نسیمهای خوشبو در این مجلس مستان به گوش میرسد و همه چیز در خدمت ایجاد شادابی و عشق است. در نهایت، شاعر به درد دل و شکست قلب خود اشاره میکند و عشق را به عنوان عامل این احساسات توصیف میکند.
هوش مصنوعی: ساقی خوشدل ما آمد و با خود خواستههای ما را به همراه آورد.
هوش مصنوعی: دختر زیبای ما که مانند گل سرخ است، با جلوه خود دوباره خود را نشان داد.
هوش مصنوعی: ابر بهار شیشهی شراب را دید و به دنبال ما به سمت چمن آمد.
هوش مصنوعی: نسیم بهاری به همراه خودش زیبایی و خوشبوئی گلها را به ما هدیه آورده است.
هوش مصنوعی: هر بار که شیشه ای در جایی شکست، صدای ما به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر نسیمی به جمع جوانان خوشگذران بوزد، صدای گامهای ما شنیده میشود.
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر عشق بیرحم شکسته شده است و این درد و رنجی که میکشیم، سزاوار ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.