فلک انجام کاروبار ما داند چه خواهد شد
اگر دانه نداند، آسیا داند چه خواهد شد
خزانی هست در دنبال هر فصل بهاری را
درین گلشن همین برگ حنا داند چه خواهد شد
دلم را جز پریشانی نصیبی نیست در عالم
به این طالع، گرفتم کیمیا داند، چه خواهد شد
چنین کز روی بی مهری و بی پروایی ای بدخو
تو حالم را نمی دانی، خدا داند چه خواهد شد
تغافل می کند بر من سلیم از ذوق می میرم
اگر چشمش نگاه آشنا داند چه خواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی بیخبری انسان از آینده و رویدادهاست. شاعر به ناپایداری زندگی اشاره میکند و میگوید که حتی اگر انسانها ندانند، طبیعت و محتوا از دانه و فصلها میداند چه خواهد شد. او از دل پریشان خود و ناامیدیاش سخن میگوید و به عدم آگاهی دیگران از حالش اشاره میکند. در نهایت، عشق و دلتنگیهایش را در برابر بیتوجهی معشوق بیان میکند و میگوید که اگر او از حالش آگاه بود، تغییراتی رخ میداد.
هوش مصنوعی: جهان میداند که کارهایمان چگونه پیش خواهد رفت، اما اگر دانهها از آینده خبر نداشته باشند، دست کم آسیاب میداند که چه بلایی بر سر آنها میآید.
هوش مصنوعی: هر فصل بهار، پایانش یک خزانی دارد و در این باغ، فقط برگ حنا میداند که چه سرنوشتی انتظارش را میکشد.
هوش مصنوعی: دل من در این دنیا جز پریشانی چیزی برایش نیست و با این سرنوشت، نمیدانم چه سرنوشتی در انتظارم است.
هوش مصنوعی: به خاطر بیتوجهی و بیفکری تو، حال من را نمیدانی. فقط خدا میداند که سرنوشتم چه خواهد شد.
هوش مصنوعی: سلیم بیتوجهی میکند و من از شادی در حال جان دادن هستم، اگر او نگاهی آشنا به من بیندازد، نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.