همه تن خون دل من همچو دهان زخم است
همه اندام من از درد، مکان زخم است
چاره ی درد دلم کاوش مژگان تو کرد
این غلط بوده که الماس زیان زخم است
زخم از بس به سر زخم بود بر دل من
تا جگر تیر تو آنجا به میان زخم است
باورم نیست که تا روز قیامت برود
حسرت روی تو در دل چو نشان زخم است
مرهم از زخم دلم می کشد آزار سلیم
بی سبب نیست اگر دشمن جان زخم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاويری قوی، از درد و زخمهای درونی خود صحبت میکند. او بیان میکند که تمام وجودش از زخمهای عاطفی و درد ایجاد شده به خاطر عشق و جدایی رنج میبرد. چشمها و مژگان معشوقش را به عنوان تنها امید برای تسکین دردش میبیند. همچنین رد عشق و حسرت به چهره معشوقش را همیشگی و غیرقابل فراموش شدن میداند. در نهایت، بیان میکند که آزار و زخمهای او به خاطر عشق و دشمنی درونیاش است.
هوش مصنوعی: تمام بدن من پر از درد و رنج است و به نوعی همچون زخمهای عمیق از دل شکستهام خبر میدهد. هر گوشهای از وجودم نشانی از این آلام دارد.
هوش مصنوعی: درد دل من را فقط نگاههای تو درمان میکند و اینکه گفتهاند الماس میتواند زخم بزند، اشتباه است.
هوش مصنوعی: به خاطر زخمهای زیادی که بر دل من نشسته، حالا تیر عشق تو مانند زخمی در عمق وجودم جا خوش کرده است.
هوش مصنوعی: باورم نمیشود که تا پایان عمرم، حسرت دیدن تو در دلم بماند، مثل زخم که همیشه نشانهاش باقی میماند.
هوش مصنوعی: آسیبهای روحیام به گونهای خود را نشان میدهند که سلیم بیدلیل رنج میبرد. اگر چه دشمن جان من به من زخم میزند، اما این درد نمیتواند بیدلیل باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.