شبم این روشنی کز آه دیده ست
کجا از شمع مهر و ماه دیده ست
خزان رو بر در باغ که آرد؟
که دیوار مرا کوتاه دیده ست
غم از ویرانی عالم ندارد
گدا این شیوه را از شاه دیده ست
نشد بر تخت شیرین کام یوسف
ز بس تلخی ز آب چاه دیده ست
ز شادی نیست در منزل قرارم
که قاصد یار را در راه دیده ست
سلیم از آن چراغش گشت روشن
که آیینه به آن رو، ماه دیده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات و دردهای ناشی از شب و تاریکی زندگی اشاره میکند. او نور روشنی را یادآور میشود که از نگاه اشکها به وجود آمده و از نبود محبت و زیبایی در زندگیاش شکایت دارد. به تصویر کشیده میشود که حتی باغ هم به خاطر دیوارهای بلند و افکار منفی در حال نابودی است. غم و ویرانی در زندگی او چنان عمیق است که حتی شاه نیز از این وضعیت آگاه شده است. شاعر همچنین به این موضوع اشاره دارد که شیرینی و خوشبختی در زندگیاش وجود ندارد و قاصد یار او را در مسیرش نمیبیند. در انتها، او به روشنی امیدی که از آینه به ماه تابیده میرسد، اشاره میکند و نشان میدهد که ممکن است امیدی در دلش باشد.
هوش مصنوعی: شب من، این نوری که از اشک چشمم میتابد، کجا به روشنی شمع عشق و ماه میرسد؟
هوش مصنوعی: خزان چرا به باغ میآید؟ چون دیوار من را کوتاه دیده و میخواهد وارد شود.
هوش مصنوعی: گدا به ویرانی و مشکلات جهانی اهمیت نمیدهد، زیرا این رفتار را از پادشاه آموخته است.
هوش مصنوعی: یوسف نتوانست در خوشی و آرامش بر تخت بنشیند، زیرا به خاطر تلخیهایی که از آب چاه چشیده، نمیتواند طعم شیرینی را احساس کند.
هوش مصنوعی: از خوشحالی در خانه قرار و آرامش ندارم، چون خبرآور محبوب را در راه دیدهام.
هوش مصنوعی: سلیم به روشنی چراغش پی برد، چون که ماه در آینه خودش را دید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.