شمع بر روی تو سرگرم نگاه افتاده ست
کار آیینه ز شوق تو به آه افتاده ست
در سرشت همه کس شوق تو مادرزاد است
از رحم در طلبت طفل به راه افتاده ست
لاله زار است سر کوی تو گویی که درو
رفته سرها همه بر باد و کلاه افتاده ست
گل دگر خنده ای از چهچه بلبل دارد
در ره این چمن آیا که به چاه افتاده ست
کرده نفرین جهان هر که گذشته ست سلیم
که بت راهزنی بر سر راه افتاده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره کرده و از شوق و عشق او سخن میگوید. شمعی که بر روی معشوق میتابد و آیینهای که به خاطر عشق او میلرزد، نماد زیبایی و جذابیت اوست. شاعر همچنین به این موضوع اشاره میکند که عشق معشوق در وجود هر انسانی وجود دارد و همه در جستجوی او هستند. کوی معشوق به باغ لالهای تشبیه شده که در آن سرها به خاطر عشق به باد رفته و به طور کلی جهانی پر از عشق و شور و شوق توصیف میشود. در انتها، شاعر از تعبیر نفرین به جهانی میگوید که عاشقان در مسیر عشق و معشوق دچار سختی و آسیب میشوند.
هوش مصنوعی: شمع با عشق و شوق به تو نگاه میکند و به خاطر این عشق، آیینه هم به ناله و آه افتاده است.
هوش مصنوعی: در وجود هر فردی از آغاز، عشق و شوق تو وجود دارد و به گونهای است که مانند کودکی که از رحم مادر به دنیا آمده، برای جستجوی تو به راه افتاده است.
هوش مصنوعی: در خیابان تو، گلهای سرخ و زیبا مانند لالههای خوشبو قرار دارد. گویی در این جا همه غمگین و بیهدایت هستند و به خاطر عشق و شوق به تو، سرهاشان به پایین افتاده و کلاهها از سرشان افتاده است.
هوش مصنوعی: گل دیگر از چه موضوعی میخندد و خوشحال است، وقتی که بلبل در این باغ به چه شدت در غم و اندوهی افتاده است؟
هوش مصنوعی: هر کسی که از خط صلح و دوستی عبور کرده، دنیا را نفرین کرده؛ چون راهزنی مانند بت بر سر راه او نشسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.