صد نشان خاک مرا از اثر عصیان است
یکی از جمله ی آنها گل نافرمان است
زان درین بحر خموشند حقایق دانان
که حبابی چو برآورد نفس، طوفان است
ذوقی از دیدن معشوق به دلگیری نیست
غنچه در چاک قفس، قفل در زندان است
باخبر باش فریبت ندهد ای زاهد
می دود در رگ و پی، دختر رز شیطان است!
کام دل جلوه گر و دست تصرف کوتاه
نفس ما همچو سگ خانه ی آهوبان است
چهره گلگون نکند جز می انگور، سلیم
رگ تاک است که در هند خطابش پان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عمیقاً به طبیعت انسان و روابط عاطفی اشاره دارد. شاعر با اشاره به "نشان خاک" به عواقب عصیان و rebellion اشاره میکند و گل نافرمان به عنوان نمادی از این عصیان به چشم میخورد. او با اشاره به "حقایق دانان" در دریای سکوت، به حالت ناپایداری و زودگذر زندگی انسان پرداخته است.
شاعر میگوید که دیدن معشوق بیحالی را از دل میزداید و غنچه مانند زندانی در قفس است. او از زاهد میخواهد که فریب نخورده و از سرشت واقعی عشق بیدار باشد، زیرا عشق دوشیزهای در "رگ و پی" وجود انسان است. در نهایت، شاعر به محدودیتهای انسانی و لذتهای زودگذر اشاره میکند و میگوید که تنها میانگور سلیم میتواند چهره گلگون را به انسان دهد، در حالی که رگ تاک نماد زندگی و زوال است.
هوش مصنوعی: من نشانههای زیادی از خطاها و نافرمانیهای خود در خاک دارم، و یکی از این نشانهها، گل سرکش و خلافکار است.
هوش مصنوعی: در این دریا، حقیقتدانان سکوت کردهاند و مانند حبابی که از نفس برمیآید، هنگامی که شکل میگیرد، طوفانی به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: دیدن معشوق باعث ناراحتی نمیشود، مانند غنچهای که در شکاف قفس نماد تنهایی و محدودیت است. اگرچه غنچه زیباست، اما درون قفس اسیر است و آزادی ندارد.
هوش مصنوعی: مراقب باش که تو را فریب ندهد، ای زاهد! چرا که شراب در جان و بدن تو جاری است و دختری از شیطان در پشت آن نهفته است!
هوش مصنوعی: دل ما پر از آرزوها و خواستههاست، اما قدرت و توان ما برای رسیدن به این آرزوها بسیار محدود و ناچیز است. مانند سگی که در کنار آهو، نمیتواند به آن نزدیک شود و خواستهاش را برآورده کند.
هوش مصنوعی: چهرهای زیبا و سرخ رنگ فقط با شراب انگور درست میشود؛ مانند اینکه رگهای گیاه تاک (مو) در هند به عنوان یک نوشیدنی معتبر و محبوب شناخته میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رمضان میرسد اینک دهم شعبان است
می بیارید و بنوشید که برغندان است
ور بمانیم به روزی که نشاید خوردن
ساقیا باده بگردان که فلک گردان است
آن گه از صحبت نا اهل توان رست که می
[...]
بار بر خوان ملاحت نمک خوبان است
شور او در سرو سوز غم او در جان است
گر برآید به کله ماه فلک آن اینست
در خرامد به قبا سرو چمن این آن است
نیست پوشیده که چون مردم چشم است عزیز
[...]
میر میخانهٔ ما سید سرمستان است
رنداگر می طلبی ساقی سرمستان است
نور چشم است و به نورش همه را می بینم
آفتابی است که در دور قمر تابان است
چشم ما روشنی از نور جمالش دارد
[...]
وه که امروز چو پالوده دلم لرزان است
که به ناگه بربایند، چو در دکان است
هیچ دانی که چرا دنبه بود در پی گوشت
هست این چاکر دیرینه و او سلطان است
گر فروشند به ملک دو جهان یک گیپا
[...]
از گل روی تو باغ دل ما خندان است
بهر اندوه تو چشم و دل ما گریان است
عندلیب چمن از آه دل خسته ما
بر سر سرو سهی وقت سحر نالان است
خال ابروی تو محراب نشین است ایماه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.