آمد بهار و ابر هوادار ما شده ست
تا رفته می ز شیشه به ساغر، هوا شده ست
بلبل سواد خوان گلستان شد و هنوز
قمری همین به حرف الف آشنا شده ست
دشوار بود عزم فلک پیش ازین، ولی
آسان به دور ما چو ره آسیا شده ست
خون می چکد ز ناله ی بی اختیار او
مرغ چمن ز دامگه آیا رها شده ست؟
عشقم سلیم می برد از ورطه برکنار
طوفان درین محیط، مرا ناخدا شده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف بهار و زیباییهای آن میپردازد. شاعر از تغییرات مثبت فصل بهار صحبت میکند و میگوید که ابرها برای آنهاست و طبیعت در حال تجدید حیات است. بلبل و قمری از زیباییها و عشق در گلستان میخوانند و نشاندهنده حس شادابی و زندگی دوباره هستند. همچنین، شاعر به دشواریهای گذشته اشاره میکند که اکنون به آسانی تبدیل شدهاند. او احساسات خود را بیان میکند و نشان میدهد که عشقش او را از مشکلات دور میکند و در این دنیای پر طوفان، عشق راهنمای او شده است.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و ابرها به ما کمک میکنند. حالا که شراب از شیشه به جام ریخته شده، حال و هوای فضا تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: بلبل که لهجه و آوای گلستان را یاد گرفته، در حالی است که قمری هنوز هم با الفبای اولیه آشنا نشده است.
هوش مصنوعی: پیش از این تصمیمات آسمان بسیار سخت و دشوار بود، اما اکنون به دور ما مانند راهی نرم و ساده شده است.
هوش مصنوعی: از درد و بیقراری او، خون به زمین میچکد. آیا مرغی که در چمن زندگی میکند، از دام رها شده است؟
هوش مصنوعی: عشق من مرا از خطرات و مشکلات نجات میدهد و در این شرایط سخت، همچون یک ناخدا به من راهنمایی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.