کس نگفت ای دل به این لیلی و شان نظاره کن
همچو مجنون خویش را بر کوه و دشت آواره کن
سینه ی او را زچاک پیرهن نظاره کن
همچو جیب جان من ناصح گریبان پاره کن
یا دلم را طاقتی یا رب کز آن بر ناید آه
یا دلش را نرم از آهم چو سنگ خاره کن
یا مکش هر ساعتی صد بار ما را یا به ما
آنچه خواهی کرد از جور و جفا یک باره کن
سخت پر خون گشته دل در سینه ام ای دیده باز
چاره ای از گریه در کار دل بیچاره کن
یک نظر بنمای آن چاک گریبان را به خلق
ور گریبانی ببینی تا به دامن پاره کن
تا نیفشانی به دامن پاره ها ی دل (سحاب)
یک نظر چون من به ماه روی آن مه پاره کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.