قٰالُوا یٰا مُوسیٰ إِنَّ فِیهٰا قَوْماً جَبّٰارِینَ وَ إِنّٰا لَنْ نَدْخُلَهٰا حَتّٰی یَخْرُجُوا مِنْهٰا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهٰا فَإِنّٰا دٰاخِلُونَ (۲۲) قٰالَ رَجُلاٰنِ مِنَ اَلَّذِینَ یَخٰافُونَ أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمَا اُدْخُلُوا عَلَیْهِمُ اَلْبٰابَ فَإِذٰا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غٰالِبُونَ وَ عَلَی اَللّٰهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۲۳) قٰالُوا یٰا مُوسیٰ إِنّٰا لَنْ نَدْخُلَهٰا أَبَداً مٰا دٰامُوا فِیهٰا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقٰاتِلاٰ إِنّٰا هٰاهُنٰا قٰاعِدُونَ (۲۴) قٰالَ رَبِّ إِنِّی لاٰ أَمْلِکُ إِلاّٰ نَفْسِی وَ أَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنٰا وَ بَیْنَ اَلْقَوْمِ اَلْفٰاسِقِینَ (۲۵) قٰالَ فَإِنَّهٰا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی اَلْأَرْضِ فَلاٰ تَأْسَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْفٰاسِقِینَ (۲۶)
گفتند ای موسی بدرستی که در آن گروهی جبارانند و بدرستی که ما داخل نمیشویم در آن هرگز تا بیرون روند از آن پس اگر بیرون روند از آن پس بدرستی که ما داخل شنوندگانیم (۲۲) گفتند دو مرد از آنان که میترسیدند انعام کرد خدا بر آن دو که داخل شوید بر ایشان از آن در پس چون داخل شدید در آن پس بدرستی که شما غالبانید و بر خدا پس توکل کنید اگر هستید گروندگان (۲۳) گفتند ای موسی بدرستی که ما داخل نمیشویم در آن هرگز ما دام که باشند در آن پس برو تو و پروردگارت پس کارزار کنید که ما اینجا نشستههائیم (۲۴) گفت ای پروردگارم بدرستی که من مالک نیستم جز خودم و برادرم را پس جدایی انداز میان ما و میان گروه فاسقان (۲۵) گفت پس بدرستی که آن حرام گردانیده شده بر ایشان چهل سرگردان خواهید بود در زمین پس اندوه مدار بر گروه فاسقان (۲۶)
گفت موسی بر مگردید از طریق
بر عقب ها وز فراخی سوی ضیق
این ز ضعف و بی وثوقی بر خداست
پس به خسران بازگردید این جفاست
قوم گفتند، ای کلیم این سرزمین
جای جبّاران بود، نبود امین
وآن گروهی پر نهیب و شوکتند
برتر از ما در قوام و قو ّتند
نیست ما را طاقت نیرویشان
تا به جنگ آریم رو بر سویشان
ما در آن داخل نگردیم از فسون
جز که جبّاران روند از آن برون
چون برون رفتند ما داخل شویم
تا نه ز ایشان خوار و مستأصل شویم
یوشع و کالب دو مرد حق پرست
قوم را گفتند از خوف شکست
سوی جبّاران ز باب قریه تنگ
اندر آیید از هر آن سو بی درنگ
راه ندهید آنکه بر صحراء روند
گر کنید این در زمان بی پا شوند
پس شما بی شک بر آنها غالبید
این کنید ار خیر خود را طالبید
نیستند ایشان به غیر از جسم و تن
خالی از قلبند و بی عقل و فِطَن
تکیه بر پروردگار خود کنید
گر شما بر وعدة او مؤمنید
قوم گفتند این نخواهد شد هَگرز
که در آییم ایچ در این بوم و مرز
تا که جبّاران در آنجا ساکنند
هم ندارد سود هیچ این وعظ و پند
از دو تن باور تو ای موسی سخن
می نمایی نز ده و صد انجمن
رو تو با پروردگارت در قتال
ما نشینیم اندر اینجا بی سؤال
قصد ایشان بود هارون زآن کلام
زآنکه سیّد خواند، قوم او را به نام
چون ز موسی بود او اکبر به سال
سیّدش زآن قوم خواندی در مقال
قصدشان یا بوده ربّ العالمین
جنگ کن یعنی حق ار هستت معین
نیست بر ما حاجت ار یارت رب است
این جهت بر جهل ایشان اقرب است
حاصل اندر قوم زین ره شد نزاع
مینکردند اندر آن امر اجتماع
گفت موسی کای خداوند احد
من نی ام مالک به جز بر نفس خود
هم برادر کوست هارون یار من
ز ابتدا ء بود او معین در کار من
نیست با من قوم یعنی متفق
جز قلیلی از گروه منفرق
پس میان ما و قوم فاسقین
تو جدایی اف کن ای سلطان دین
گفت حق پس گشت بر ایشان حرام
تا چهل سال آن زمین پاک نام
یعنی ارض مقدس از عصیانشان
سازم اندر تیه سرگردانشان
پس پشیمان گشت موسی زآن دعاء
سوی او آمد خطاب از کبریاء
که مباش اندوهناک از فاسقان
گر که اندر تیه ماندند این زمان
زآنکه ایشان ز امر حق سَر وا زدند
مورد نفرین پیغمبر شدند
مستحق بودند بر نفرین تو
سر چو بکشیدند از تمکین تو
یا مخاطب بُد به لَاتَأس آن رسول
کو ز قصۀ تیه موسی شد ملول
حق تعالی گوید او را کای امین
تو مشو ز احوال آن مرد م غمین
ز امر موسی چون همی سر وازدند
لایق آن تیه و آن حیرت شدند
ماجرای تیه و اسرائیلیان
گر همی خواهی تو از تاریخ خوان
جای شرحش جمله در تفسیر نیست
گرچه بر من مشکل این تحریر نیست
میکند تأیید حقم در کلام
تا به نظم آرم حکایت ها تمام
لیک زآن ترسم که عمر آخر شود
ناتمام از نظم، این دفتر شود
زآن در این تفسیرِ بکرِ منحصر
آنچه لازم نیست سازم مختصر
شد صفی را سال بر نزدیک شصت
مر غنیمت دانم از عمر آنچه هست
بل به توفیق خداوند ودود
سازم این تفسیر را منظوم زود
زآن بسی دارم به نظمش اهتمام
تا مگر گردد به عون حق تمام
یک دو سال دیگر از پروردگار
باشم از توفیق و عمر امیدوار
ای خدا از راه احسان و کرم
کش یکی بر سیّئات من قلم
قوّتم بر نظم این تفسیر بخش
صحت و امنیّت و تقریر بخش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: قوم موسی به او گفتند که در سرزمینی که قرار است به آن وارد شوند، قوم جبار و قدرتمندی وجود دارد و آنها هرگز وارد آن جا نخواهند شد تا وقتی که آن جباران از آن خارج شوند. دو مرد از میان قوم که از خدا ترسیده بودند، به دیگران گفتند که باید وارد شوند زیرا اگر وارد شوند، بر آنها غالب خواهند شد و باید بر خدا توکل کنند. اما قوم موسی پاسخ دادند که به هیچ وجه وارد نمیشوند و از موسی خواستند که با پروردگارش بجنگد و خودشان در همان جا بمانند.
موسی از خدا خواست تا بین او و قوم فاسقش جدایی بیفکند. خدا به موسی گفت که آن سرزمین برای آنها به مدت چهل سال حرام است و آنها در زمین سرگردان خواهند بود. در نهایت، موسی از قومش ناامید شد و از بابت سرنوشت آنها غمگین گردید. خدا به او فرمود که نباید بر قوم فاسق اندوهناک باشد، زیرا آنها به فرمان خدا اعتنا نکردند و مستحق عذاب شدند. خداوند بر این قوم مورد نفرین قرار داد و مردم را به دلیل نافرمانیشان در سرگردانی قرار داد.
هوش مصنوعی: گفتند: ای موسی، در آنجا گروهی زورمند وجود دارد و ما هرگز به آنجا قدم نخواهیم گذاشت تا آنان از آنجا خارج شوند. اگر آنان خارج شوند، ما وارد خواهیم شد. دو نفر از کسانی که از خداوند ترس داشتند، گفتند: به دروازه آنها وارد شوید و هنگامی که وارد شدید، قطعاً شما پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر مؤمن هستید. آنها دوباره گفتند: ای موسی، ما هرگز به اینجا وارد نخواهیم شد تا این افراد در آنجا هستند. پس برو تو و پروردگارت و با آنان بجنگید، ما اینجا نشستهایم. موسی گفت: پروردگارا، من جز خودم و برادرم را نمیتوانم مدیریت کنم، پس میان ما و این قوم فاسق جدایی بیفکن. خداوند فرمود: پس به درستی که برای آنان چهل سال حرمت دارد و در زمین سرگردان خواهند بود، پس بر این قوم فاسق غم نخور.
هوش مصنوعی: مردم به موسی گفتند که در آنجا گروهی زورمند و قدرتمند هستند و هرگز به آنجا وارد نمیشوند تا زمانی که آنها بیرون بروند. اگر آنها بیرون بروند، ما به جمعیت شما خواهیم پیوست. سپس دو نفر از کسانی که از جماعت میترسیدند، گفتند که خدا به آنان وعده داده که وارد شوید و اگر وارد شوید، شما پیروز خواهید شد. بنابراین به خدا توکل کنید اگر ایمان دارید. اما آنها دوباره به موسی گفتند که ما هرگز به آنجا نمیرویم تا زمانی که آنها در آنجا باشند و از او خواستند که خودش به همراه پروردگارش برود و بجنگد چون آنها در اینجا خواهند ماند. موسی در پیشگاه خداوند گفت که او و برادرش به تنهایی مسئولیت دارند و از خدا خواست که بین آنها و جمعیت فاسق جدایی بیندازد. خداوند به او پاسخ داد که آن جمعیت به مدت چهل سال راهی بیابان میشوند و موسی نباید نگران آن گروه فاسق باشد.
هوش مصنوعی: موسی گفت: از راه برگشتید و به عقب برنگردید، از وسعت به سمت تنگنا نروید.
هوش مصنوعی: این مشکل به دلیل ضعف و عدم اطمینان شما به خداوند است. بنابراین، بهتر است به خودتان بیاندیشید و با تفکر در این موضوع، به خطاهای خود پی ببرید.
هوش مصنوعی: مردم گفتند: ای موسی، این سرزمین محلّ ستمگران و زورمندان است و در آن امنیت وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این گروه، با قدرت و بزرگی خود از ما برترند و در استقامت و توانایی نسبت به ما قویتر هستند.
هوش مصنوعی: ما توانایی مقابله با قدرت آنها را نداریم، بنابراین نمیتوانیم به سمتشان برویم و با آنها بجنگیم.
هوش مصنوعی: ما در آن مکان وارد نمیشویم جز زمانی که ستمگران از آنجا خارج شوند.
هوش مصنوعی: وقتی آنها خارج شدند، باید ما وارد شویم تا از تحقیر و ناامیدی دور بمانیم.
هوش مصنوعی: یوشع و کالب دو مرد با ایمان به قوم خود گفتند که از ترس شکست نباید ناامید شوند.
هوش مصنوعی: از هر طرف به سوی قویترها و قدرتداران، بدون وقفه و تعلل، وارد میشود.
هوش مصنوعی: هرگز به کسی که در بیابان قدم میزند راه ندهید؛ زیرا اگر در این در را به روی او بگشایید، او در زمان بیپایی و ناتوانی خواهد شد.
هوش مصنوعی: پس بدون شک بر آنها پیروز خواهید شد، اگر به دنبال خیر و نیکی خود باشید، این کار را انجام دهید.
هوش مصنوعی: آنها فقط جسم و بدن هستند و از قلب و عقل خالیاند.
هوش مصنوعی: به پروردگار خود اتکا کنید اگر به وعدههای او ایمان دارید.
هوش مصنوعی: قوم گفتند که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد، حتی اگر ما به این سرزمین و مرز وارد شویم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ستمگران در آنجا حضور دارند، هیچ سودی از این نصیحت و اندرز نخواهد بود.
هوش مصنوعی: ای موسی، سخنان تو را از دو نفر میشنوی، در حالی که این حرفها در دهها و صدها جمع و انجمن مطرح میشود.
هوش مصنوعی: ما در اینجا با تو و پروردگارت در جنگ نیستیم و نیازی به پرسش نیست.
هوش مصنوعی: هارون به دلیل آن سخن قصد داشت که او را به عنوان سید معرفی کند، و به همین خاطر مردم او را به آن نام خطاب کردند.
هوش مصنوعی: او که در بین قوم موسی بزرگتر است، در سی سالگی به عنوان رهبر و پیشوای آن قوم شناخته میشود.
هوش مصنوعی: هدفشان این است که با پروردگار جهانیان به جنگ بپردازند، یعنی اگر حقیقتی در وجود تو وجود دارد، آن را مشخص کن.
هوش مصنوعی: ما به حمایت و یاری دیگران نیازی نداریم، زیرا اگر یار ما خدا باشد، این موضوع به نسبت نادانی آنان نزدیکتر است.
هوش مصنوعی: در بین مردم، نتیجه این موضوع باعث بروز اختلاف و مشاجره شد. آنها در مورد این موضوع اجتماعی به بحث و نزاع پرداختند.
هوش مصنوعی: موسی گفت: ای خداوند یگانه، من مالک هیچ چیز جز نفس خود نیستم.
هوش مصنوعی: برادر من که همچون هارون به من کمک میکند، از همان ابتدا در کارهایم یاور و یاریدهندهام بوده است.
هوش مصنوعی: با من قومی نیست که همنظر و همعقیده باشند، جز تعداد کمی از افرادی که با من تفاوت دارند.
هوش مصنوعی: ای سلطان دین، میان ما و افرادی که نادرست و فاسق هستند، فاصلهای ایجاد کن.
هوش مصنوعی: چون حق (حقایق و دستورات الهی) را بیان کرد، بر آنها حرام شد آن سرزمین به مدت چهل سال، بنابراین آن زمین به عنوان زمین پاک شناخته شد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من میخواهم سرزمین مقدس را از نافرمانیهای آنها پاک کنم و به آن حالت قبلی و آرامش بازگردانم، تا آنها در بیراهگی و بلاتکلیفی رها نشوند.
هوش مصنوعی: موسی از آن درخواست خود پشیمان شد و به سوی او ندا رسید از عظمت و بزرگی.
هوش مصنوعی: نه از فاسقان غمگین باش، چرا که این زمان، گروهی در سختی و سردرگمی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: چون ایشان از فرمان حق سرپیچی کردند، به نفرین پیامبر دچار شدند.
هوش مصنوعی: آنها سزاوار نفرین تو بودند، زیرا با سر به آنچه تو میخواستی بیاعتنایی کردند.
هوش مصنوعی: ای شنونده، نگران نباش! آن پیامبری که در داستان سرگردانی موسی خسته شد، با امید و اعتماد به آینده پیش میرفت.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: ای امین، نگران وضعیت آن شخص غمگین نباش.
هوش مصنوعی: وقتی موسی (علیهالسلام) به فرمان الهی به دشت و بیابان رفت، افرادی که همراه او بودند شایسته آن تجربه و آن حیرت بزرگ شد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی درباره داستان تیه و بنیاسرائیل بیشتر بدانی، بهتر است از کتابهای تاریخی مطالعه کنی.
هوش مصنوعی: جای توضیح این موضوع در کلمات نمیگنجند، هرچند که نوشتن آن برای من دشوار نیست.
هوش مصنوعی: خداوند در کلامم به من اطمینان میدهد تا بتوانم تمام داستانها و روایتها را به نظم درآورم.
هوش مصنوعی: اما از این میترسم که عمرم به پایان برسد و نتوانم این دفتر شعر را به پایان برسانم.
هوش مصنوعی: از آن درک ویژه و یکتا، آنچه ضروری نیست را به صورت خلاصه بیان میکنم.
هوش مصنوعی: به سالهای نزدیک به شصت نزدیک میشوم، و اکنون هر لحظه از عمرم را که دارم، به عنوان فرصتی ارزشمند میشمارم.
هوش مصنوعی: با کمک خداوند مهربان، این تفسیر را به زودی به صورت شعر آماده خواهم کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه بسیار به سرودن و نظم شعر اهمیت میدهم، امیدوارم با کمک خداوند این کار به پایان برسد.
هوش مصنوعی: در یک یا دو سال آینده، امیدوارم که از سوی خداوند توفیق و عمر بیشتری نصیبم شود.
هوش مصنوعی: ای خدا، با لطف و رحمتت، خواهش میکنم که یک قلم بر گناهان من بکشی و آنها را محو کنی.
هوش مصنوعی: قدرت و توانمندی من در این موضوع، به خاطر صحت، ایمنی و وضوحی است که به این تفسیر بخشیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.