گنجور

 
صفی علیشاه

کسی که کرد نفی تفسیر من

که این زوست باشد از پیش ازین

بخندد ابلیس بر آن بینوا

که این بود ز احمقان اولین

دو صد هزار نظم و نثر صفی

جهان نموده چون بهشت برین

تو اغشمی که نشنوی بوی گل

چه حاصلت ز سنبل و یاسمین

چه حاصل آنکه آفتاب منیر

بتابد آن بهر خفاش و عمین

صفی نرنجد از کلام حسود

که گفته حرفی از ره حقد و کین

ولیک باشدم از اینرو دریغ

که حق نموده لعن بر مفترین

بر او دهد خدای توفیق آن

که تا شود به بخردی همنشین

 
sunny dark_mode