گنجور

 
صفی علیشاه

چو دانستی رؤس هفتگانه

کنون بشنو هم از هر یک نشانه

چو آمد دزد در کاشانه تو

شود پنهان ز اهل خانه تو

شوند اهل سرا چون جمله در خواب

برد ره بر حریر و زر و سنجاب

نیاید ور بدست او نفیسی

شود قانع باشیاءء خسیسی

نفایس چیست اخلاق و معارف

خسایس زان پس اعمال مرادف

چو نفس اندر سرای سینه تو

کمیت گیرد پی نقدینه تو

برد گرد نقد اخلاق و عقاید

عملها جمله مغشوش است و فاسد

و گر برگشت از مخزن تهی دست

زبونی کو بود نقدینه چون هست

باین معنی که ز اعمال ارزیان کرد

تدارک از معارف می‌توان کرد

تو پنداری که در فعلت گنه نیست

هوای نفس دون را در تو ره نیست

بزهد و قدس و تقوی بی‌نظیری

ندانی در چه اغلالی اسیری

 
sunny dark_mode