ز لفظ اتحاد ار نکته دانیست
شهود حق واحد خوش بیانیست
همان واحد که بر کل است معبود
ز کل یکتا و کل بر اوست موجود
باو گر متحد باشند اشیاء
عجب نبود که معبود است و یکتا
ولی از حیث موجودیت این بد
باو موجود و معدومند از خود
نه از حیثی که کسراخاصه بودیست
بخاصه متحد با او وجودیست
محالست اینکه میباشد دوئیت
دوئی دور از بساط معنویت
مراد از اتحاد اینست کاشیاء
باو بینی که موجودند و بر پا
نه آن باشد که هر موجود خاصی
باو شد متحد از اختصاصی
چو نبود واحد مطلق بهرشی
ورای او و نبود خارج از روی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.