نیست دل مأیوس دارد در پی خود روز، شب
صبح نومیدی دمد هر چند آه سرد ما
چنگ خود ای زهره با خورشید پرداز و برو
دوست کی دارد طرب را جان غم پرورد ما؟
از خیال ما سعیدا فیض می بارد به خاک
کم نمی گردد به زیرش گنج بادآورد ما
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
نیست دل مأیوس دارد در پی خود روز، شب
صبح نومیدی دمد هر چند آه سرد ما
چنگ خود ای زهره با خورشید پرداز و برو
دوست کی دارد طرب را جان غم پرورد ما؟
از خیال ما سعیدا فیض می بارد به خاک
کم نمی گردد به زیرش گنج بادآورد ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما
ما را ز درد کشته و غافل ز درد ما
از تیغ بی ملاحظهٔ آه ما بترس
اولیست اینکه کس نشود هم نبرد ما
در آه ما نهفته خزان و بهار حسن
[...]
یاقوت کهربا شود از آه سرد ما
ایوب را کند کمری، بار درد ما
چون پیش طاق همت خود را کنیم نقش
گردون نمی شود صدف لاجورد ما
برگ خزان زمین ادب بوسه می دهد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.