خلقی که می کنند به آب مدام بحث
هرگز نمیکنند به نان حرام بحث
بر لب نهند مهر خموشی هزار بار
بهتر که می کنند پی ننگ و نام بحث
یارب نگاه دار ز شر معاندان
کردند این گروه به خیرالانام بحث
با رند می کشی چه عجب گر کنند جبر
قومی که می کنند به پیران جام، بحث
دل زود شد ز هوش تهی پیش چشم تو
یک شیشه می چگونه کند با دو جام بحث
هرگز نشد نزول، جواب منقحی
هر چند کرده اند به علم کلام بحث
آهسته ای ز باب وداعش برآمدیم
از بسکه بود در راه باب السلام، بحث
گوش و لب از شنیدن و گفتن گرفته به
فانی است چون جهان چه جواب و کدام بحث
افطار را به باده کن ای دل که می کند
امروز روز عید به شهر صیام بحث
حیف است می کنی به سعیدا تو گفتگو
کس دیده خواجهای که کند با غلام بحث؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در بزم ما که می رود از نقل و جام بحث
ای محتسب مکن ز حلال و حرام بحث
زان زلف و رخ که حجت دور و تسلسل است
باشد میان اهل نظر صبح و شام بحث
زان ماجرا که باده فرو ریخت از لبت
[...]
ای بیلبت حرام بر اهل کلام بحث
عشق تو کرده در همه عالم تمام بحث
اشراقیان مدرسة عشق را بود
جز با زبان گوشة ابرو حرام بحث
سیمرغ معرفت نشود صید حرف (و) صوت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.