ز هجران که دارد لاله داغی دلسیاهی را؟
غزال دشت از چشم که دارد خوش نگاهی را؟
مکن در عشق منع دیده بیدار ما ناصح
به خواب از دست نتوان داد ذوق پادشاهی را
ز شوق خال مشکینش به گرد کعبه می گردم
که ره گم کرده خضری می شمارد هر سیاهی را
اگر فردای محشر عفو میر عدل خواهد شد
که ثابت می کند بر خود گناه بی گناهی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و درد ناشی از دوری و عشق پرداخته است. شاعر به دلتنگی و اثراتی که عشق بر دل میگذارد، اشاره میکند. او از نظارهگری معشوق میگوید و به زیبایی خال او عشق میورزد. همچنین، در این شعر به مسألهی گناه و عفو در روز قیامت نیز پرداخته شده است و به نوعی تذکری در مورد حقیقت و عدالت الهی است.
هوش مصنوعی: درد فراق، لاله را زخم و حسرتی عمیق بخشیده است. غزال دشت نیز، از نگاه معصوم و زیبا چیزی نمیداند.
هوش مصنوعی: در عشق، با دید باز و حقیقتجویانه، هرگز محدودیت و ممنوعیتی نگذارید. مشاور و راهنما به خواب رفتهاند و نمیتوانند لذت و جذبهی پادشاهی در عشق را از دست بدهند.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به خال مشکی که او دارد، دور کعبه میچرخم؛ چون هر سیاه و تاریکی را به حساب گمگشتههای خضر میآورم.
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت، عدالت به عفو و بخشش متمایل شود، این موضوع تأییدی خواهد بود بر این که شخص گناهانی را که مرتکب نشده، به خود نسبت داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغ آخر ز روی من چه میداری نگاهی را
رسد خورشید بر دیوار و بیند روی کاهی را
بسوزد بر سر آتش چو عنبر زلف مشکینش
اگر در کار مهرویان کنم یک روز آهی را
به بالایت نخواهم کرد هرگز سرو را نسبت
[...]
بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را
برآورد از سر نو بر سپهر حسن ماهی را
معاذالله! اگر می کاست یک جو خرمن حسنش
بباد نیستی می داد هر برگ گیاهی را
چو پا برداشتی، ای نرگس رعنا، بغمازی
[...]
زر و سیم جهان در پرده دارد عمر کاهی را
به قدر فلس باشد خار زیر پوست ماهی را
گر از روشندلانی، صبر کن بر داغ ناکامی
که آب زندگی هرگز نیندازد سیاهی را
مدان از بی گناهی گردهان عذر نگشایم
[...]
مخواه از دوستان ای دوست عذر کمنگاهی را
که هم چشم تو خواهد کرد آخر عذرخواهی را
نه خورشید است دارد داغ های او فلک بر دل
ز شب هر صبحدم میافکند داغ سیاهی را
شهادت بر جراحتهای دل داد اشک و نشنیدی
[...]
محبت از دل ما شُسته نقش کینهخواهی را
زیارت میکند چون کعبه برق ما سیاهی را
ز فیض پرتو دل شکرها دارم درین گلشن
که گلچین چراغم کرده باد صبحگاهی را
شهان را چشم بر عالم گشودن عیب میباشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.