گنجور

 
صائب تبریزی

سرو را از جلوه مستانه از جا می‌برد

خنده او تلخ‌کامی را ز صهبا می‌برد

قسمت سوداگر بیت‌الحزن دست تهی است

صرفه سودای یوسف را زلیخا می‌برد