گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
اهلی شیرازی

بترس از غیرت سلطان عشق ای آنکه می پرسی

که بر خاک زمین دایم چرا افلاک میگردد

به سر میشد ز مغروری زد او را عشق یک سیلی

که شد رویش کبود و تا ابد بر خاک میگردد

صائب تبریزی

به قتل هر که مایل آن دل بیباک می گردد

گریبان بر گلویش حلقه فتراک می گردد

به خورشید درخشان می رسد چون قطره شبنم

دل هر کس که آب از روی آتشناک می گردد

فروغ شمع می سازد منور چشم روزن را

[...]

جویای تبریزی

به مردن کی جدا عاشق از آن بی‌باک می‌گردد

غبار راه او باشد تنم چون خاک می‌گردد

چنان از بیم رسوایی به ضبط گریه مشغولم

که از آهم هوا تا آسمان نمناک می‌گردد

به صد رنگینی دل در شکنج طرهٔ مشکین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه