صائب تبریزی
»
دیوان اشعار
»
غزلیات ترکی
»
غزل شمارهٔ ۴
مجموعهای کاملتر و معتبرتر از اشعار ترکی را در وبگاه مین سؤز خواهید یافت.
اولمادی خورشیددن داغلارد رنگین قاشلار
گوردیلر لعل لبین قان ترلدیلر داشلار
قیلدی پیدا حکم تقویم کهن، گل دفتری
آچدیلار تا چهره دلداریمی نقاشلار
قیلمادیلار سینه افگاریمی آماجگاه
اسکیک ایتدیلر بیزیملن اول مقوس قاشلار
عاشق صادق بیلور سنگ ملامت قدرینی
مخزن سلطانه لایقدر بویارار داشلار
گون دوننده ایل دیدوم ترک ایتمسون یولداشلیغ
چون قارا اولدی گونوم،یاد اولدولار قارداشلار
یول اگر حقدور، چکریول سیزدان آخر انتقام
یوله تاپشور چیخدیلار یولدان اگر یولداشلار
اولدی مغلوب هوای نفس، استیلای عقل
آلدیلار حاکم الیندن اختیار اوباشلار
چون گوئول بی نوراولور، مطلق عنان اولور هوس
قاش قرالانده چیخارلار یووادن خفاشلار
مهربان اولماز نسیمِ صبحدم هرگز سنه
شمع تک تا توکمسن صائب گوزیندن یاشلار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف احساسات عاشقانه و رنجی که از دوری معشوق به دل شاعر نشسته، میپردازد. در این متن، شاعر از زیباییها و سختیهای عشق سخن میگوید، به رنگها و تصاویر طبیعی اشاره میکند و از حالتهای روحی خود در مواجهه با عشق و جدایی مینویسد. همچنین، به سرنوشت و تصمیمات نادرست انسانها در مسیر زندگی اشاره میشود و نشاندهنده تلاشهای عاشق در برابر مشکلات حیات است. در نهایت، شاعر رنج و اشک را به عنوان بخشی از عشق معرفی میکند و به ناتوانی روحش در فراموشی معشوق اشاره مینماید.
ابروان رنگین خورشید از پشت کوهها برنیامد. دیدند لعل لبت به سنگها خون میچکاند.
تا نقاشها چهرهٔ دلبرم را نگاشتند، دفتر گل حکم تقویم کهن را پیدا کرد.
هوش مصنوعی: به ما گفتند که در دل ما غم و اندوهی وجود دارد، اما آنها متوجه نشدند که ما از سختیها و دردهایمان شکایت نمیکنیم.
دلدادهٔ راستین قدر سنگ ملامت را میداند. این سنگها شایسته و لایق مخزن سلطانند.
هوش مصنوعی: من روزی که بر اثر مشکلات، همراهانم را از دست دادم، مانند روزی بود که تاریک و غمانگیز شد، چون یاد و خاطرهی برادرانم در دل من زنده بود.
هوش مصنوعی: اگر در دل کسی کینه و حسادت وجود داشته باشد، روزی انتقام آن به او خواهد رسید و دیگران هم به تماشا نشستهاند.
هوای نفس مغلوب استیلای عقل شد. مردم اوباش اختیار را از دست حاکم ستاندند.
تا دل بینور میگردد هوس عنان را به دست میگیرد. خفاشها هنگام تاریکی از لانهشان بیرون میآیند.
نسیم صبحدم هرگز با تو مهربان نمیشود. صائب تا از چشم اشک نریزی شمع تنهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.