ز موج خویش بود تازیانه ریگ روان را
چه حاجت است محرک، ز دست رفته عنان را؟
دلم ز بیم خزان می تپد، خوشا گل رعنا
که در بهار پس سر نمود فصل خزان را
علاج غفلت سرشار کن به اشک ندامت
که قطره ای برد از جای خویش خواب گران را
ز طعن کجروی آسوده است کشتی عزمش
چو موج هر که به دریا سپرده است عنان را
ستمگران به ریاضت نمی شوند ملایم
که دل ز چله نشینی نگشت نرم کمان را
کدام ساقی شمشاد قد به باغ درآمد؟
که طوفان فاخته آغوش گشت سرو روان را
دمید حیرت حسن تو بر زمانه فسونی
که همچو شیر و شکر کرد ماهتاب و کتان را
ز زلف او که رسیده است تا کمر ز درازی
به پیچ و تاب توان فرق کرد موی میان را
اشاره گرچه زبان است بهر بسته زبانان
نمی توان به ده انگشت کرد کار زبان را
یکی ده است هر آن نعمت بجا که تو داری
نظر به گنگ کن، از شکر حق مبند دهان را
کسی که پا به مقام رضا نهاد چو صائب
به خوشدلی گذرانید عالم گذران را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی چون زیبایی، شوق و اندوه میپردازد. شاعر به تازیانهی زندگی و چرخش روزگار اشاره میکند و نیاز به نیروی محرکه را در مواجهه با چالشهای زندگی مورد تردید قرار میدهد. او به احساس ترس از زوال و خزان میپردازد و آرزوی شکوفایی و بهار را دارد. همچنین، شاعر به غفلت و ندامت اشاره کرده و بر اهمیت آگاهی و بیداری تأکید میکند.
شعر همچنین به ستم و سختی زندگی پرداخته و بیان میکند که سختیها نمیتوانند انسان را نرم و ملایم کنند. زیباییهای طبیعی و عشق نیز در شعر تصویرسازی شده و از جلوههای ظاهری و باطنی عشق سخن میگوید. در پایان، شاعر به مقام رضا و آرامش در زندگی اشاره میکند. کل شعر دعوت به شناخت و قدر نعمتها و زندگی در لحظه را دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر ما خود به طور طبیعی و بدون هیچ گونه نیازی به تحریک خارجی قادر به حرکت و پیشرفت هستیم، پس از چه نیازی به عوامل و نیروهای خارجی داریم؟ مانند ریگهایی که خود به خاطر امواج حرکت میکنند، پس وقتی از کنترل خود خارج شدهاند، نیازی به کسی برای راندنشان ندارند.
هوش مصنوعی: دل من از ترس فصل خزان میتپد، اما خوش به حال گلی زیبا که در بهار دوباره به شکوفایی میرسد و فصل خزان را فراموش میکند.
هوش مصنوعی: اگر دچار غفلت و بیتوجهی شدهای، بهترین راهکار این است که با ندامت و پشیمانی اشک بریزی، چرا که این اشک میتواند حتی یک لحظه خواب سنگین و بیخبری تو را به هم بزند و بیدارت کند.
هوش مصنوعی: کشتی کسی که به دریا رفته و سرنوشتش را به امواج سپرده، از انتقادها و بیراهاییها در امان است.
هوش مصنوعی: ستمگران هرگز با سختی و زجر نرم و ملایم نمیشوند، چرا که دلها مانند کمان که از فشار و تیراندازی نرم نمیشود، در چله نشینی و دوری از آرامش به حالتی سخت و مقاوم درمیآیند.
هوش مصنوعی: کدام نوشندگان زیبا با قدی همچون شمشاد به باغ آمدند که طوفان درختان را برافراشت و سروی را در آغوش گرفت؟
هوش مصنوعی: جذابیت و زیبایی تو چنان تأثیر عمیقی بر دنیا گذاشته است که مانند شیر و شکر، ماه و کتان هم با هم ترکیب شدهاند و در نتیجهی آن، چیزی شگفتانگیز و دلپذیر به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: موهای او به قدری بلند است که تا کمرش میرسد و به خاطر این بلندی و پیچ و تابش، میتوانیم موهای وسط سر را از هم تشخیص دهیم.
هوش مصنوعی: اگرچه اشاره کردن با دست میتواند به برقراری ارتباط کمک کند، اما نمیتوان همه چیز را فقط با اشاره بیان کرد و نیاز به بیان کلامی وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر نعمتی که داری، آن را بهخوبی بشناس و قدر آن را بدان. با زبان بیمهری و کفران نعمت، شکر خدا را نکن و از نعمتهایت بهدرستی یاد کن.
هوش مصنوعی: کسی که به رضایت و خشنودی رسیده است، مانند صائب با دل شاد به راحتی از دنیای فانی عبور میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زمانه باز جوان کرد پیرزالِ جهان را
بیار می که حیات از می است پیرو جوان را
مگر تتبّعِ من می کند سحاب به نیسان
که وقفِ طرفِ چمن کرد چشم ژاله فشان را
ببین بساطِ بساتین ز گونه گونه ریاحین
[...]
قرار نیست دمی چون شرار، خرده جان را
چه حاجت است به طبل رحیل ریگ روان را؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.