ز خط سیه رخ چون لاله زار خود کردی
ستم به روز من و روزگار خود کردی
همان ز ماه تمام تو نور می بارد
اگر چه هاله خط را حصار خود کردی
هزار دیده تر در قفا ز شبنم داشت
گلی که از رخ خود در کنار خود کردی
مرا که ساخته بودم به داغ نومیدی
دگر برای چه امیدوار خود کردی؟
هزار شکوه جانسوز داشتم در دل
مرا به نیم نگه شرمسار خود کردی
نکرد برق جهانسوز با خس و خاشاک
ز گرمی آنچه تو با بی قرار خود کردی
نگشت حرمت دین سنگ راه شوخی تو
اگر به کعبه رسیدی شکار خود کردی
ز وعده ای که دلت را خبر نبود ازان
چه خون که در دلم از انتظار خود کردی
مباد آفت پژمردگی بهار ترا
چنین که تازه مرا از بهار خود کردی
چها کنی به دل آب کرده عاشق
که آب آینه را بی قرار خود کردی
گهر ز گرد یتیمی گرانبها گردد
کناره بهر چه از خاکسار خود کردی؟
هنوز کوه به خدمت نبسته بود کمر
که همچو لاله مرا داغدار خود کردی
تو از کجا و تعلق به آب و گل صائب؟
ستم به آینه بی غبار خود کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عشق و درد ناشی از جدایی و ستمی که معشوق به شاعر روا داشته، میپردازد. شاعر از زیباییهای معشوق و تأثیرات منفی آن بر زندگی خود سخن میگوید. او با نگاهی به حسرت و ناامیدی، میپرسد که چگونه معشوق این همه زخم و رنج به دل او زده است. همچنین، با کنایههای زیبا، به تضاد عشق و غم، امید و ناکامی اشاره میکند. در نهایت، شاعر از وضعیت دلbroken خود ناله میکند و به سرنوشت خود در گیر و دار عشق میاندیشد.
هوش مصنوعی: از نوشتهٔ تاریک و زشت تو، مانند لالهای که در دشت روید، بر من و روزگارم ستم کردی.
هوش مصنوعی: نور تو از ماه کامل هم میتابد، حتی اگر خط و مرزهایی دور آن را احاطه کرده باشد.
هوش مصنوعی: گلی که در کنار خود داشتی، هزاران اشک را در پی نازکی و زیباییاش به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: من که به خاطر ناامیدی عمیق، خود را ساخته و شکل داده بودم، چرا دوباره مرا به امیدواری واداشتی؟
هوش مصنوعی: در دل من هزاران درد و غم وجود داشت، اما با یک نگاه نیمهپر از شرم تو همهچیز را به هم ریختی.
هوش مصنوعی: هیچ آتش سوزانی در جهان به اندازه تاثیر و گرمایی که تو با دل ناآرامت بر جای گذاشتی، نمیتواند باشد.
هوش مصنوعی: اگر با بیاحترامی به دین، به کعبه رسیدی، خودت را فریب دادهای و به هدف نادرستی رسیدهای.
هوش مصنوعی: از وعدهای که دل تو از آن بیخبر بود، میگوید من به خاطر انتظار تو، قلبم از غم و اشک پر شده است.
هوش مصنوعی: مبادا که بهار تو، زیبا و پرطراوت، دچار پژمردگی شود. تو مرا از حال و هوای بهار خوشایند خود مست کردهای و نمیخواهم این حس تازه و شاداب از بین برود.
هوش مصنوعی: چه کار کردی با دل عاشق که حالا به خاطر تو، آب آینه هم آرام و قرار ندارد؟
هوش مصنوعی: بهتر از یتیمی، که در کوچکیش گرانبها میشود، کنارهاش برای چه به کسی که خاکی و بیچیز است، پرداختهای؟
هوش مصنوعی: کوه هنوز هیبت و قدرتش را به نمایش نگذاشته بود که تو مرا مانند لاله داغدار کردی.
هوش مصنوعی: تو از کجا آمدهای و به چه چیزی وابستهای؟ نسبت به خودت و آنچه درونت هست، ظلم کردهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی
کنون کناره گرفتی که کار خود کردی
کس از بهار جوانی ندید در عالم
جوانیی که تو در نوبهار خود کردی
هزار دشمنم از هر طرف کمین کرده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.