بر زبان و دل چو کج باشد نبخشاید کسی
از دم عقرب گره جز سنگ نگشاید کسی
از ثمر شیرین نسازی گر دهان خلق را
سعی کن از سایه ات چون بید آساید کسی
جز شب و روز مکرر در بساطش هیچ نیست
عمرها زیر فلک چون خضر اگر پاید کسی
می شود بال و پر توفیق هنگام رحیل
دست افسوسی که در دنیا به هم ساید کسی
در جهان آگهی خضری دچار من نشد
می روم از خود برون شاید که پیش آید کسی
می شود افزون سرانجام گدازش همچو شمع
هر چه از تن پروری بر جسم افزاید کسی
نیست داغ عشق را حاجت به الماس و نمک
شهپر طاوس را بهر چه آراید کسی؟
نیست غیر از گوشه دل در جهان آب و گل
گوشه امنی که یک ساعت بیاساید کسی
شور سیلاب حوادث سنگ را بیدار کرد
تا به کی از خواب غفلت چشم نگشاید کسی؟
می توان کرد آشنا با خاک پشت آسمان
صائب از همت اگر اقبال فرماید کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.