سر به پیش انداختن از بردباری پیشه کن
رخنه در بنیاد کوه بیستون زین تیشه کن
بگسل از طول امل سررشته پیوند دل
میوه نخل حیات خویش را بی ریشه کن
چون بود معشوق شیرین، جان شیرین قحط نیست
نقد جان چون کوهکن نقل دهان تیشه کن
با پری در شیشه کردن دیو را انصاف نیست
عقل را واکن ز سر در کار عشق اندیشه کن
بوی این می خرمن عقل را بر باد داد
آنچه کردی در قدح ساقی دگر در شیشه کن
بوته خاری است صائب چرخ از صحرای عشق
گر نداری زهره شیران گذر زین بیشه کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا هوا ابر است ساقی، باده ای در شیشه کن
قدر فرصت را بدان، از آسمان اندیشه کن
خون مشرب باش، یکسان جوش زن با خار و گل
نخل خوش پیوند شو، در هر زمینی ریشه کن
شاهدِ مِی می رسد آگاه گردان هوش را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.