گنجور

 
صائب تبریزی

می برد خواهی نخواهی دل زمردم خط یار

چشم بندی می کند در بردن دل این غبار

زود در دل جای خود رانوخطان وامی کنند

دربغلها جای دارد مصحف خط غبار

عشق عالمسوز بر عشاق ابر رحمت است

لعل از سر چشمه خورشید گردد آبدار

ماتم و سور جهان با یکدگر آمیخته است

آب می گردد به چشم از خنده بی اختیار

ناقصان رامی کند کامل، سفر کردن ز خویش

می شود ابر بهاران چون هواگیرد بخار

می کند آزاد جان را سخنی دوران ز جسم

سنگ راآهن فلاخن می کند بهر شرار

نسیه سازد نعمت آماده را چشم حریص

در دل خرسند باشد نعمت بی انتظار

هر که خود را باخت صائب می زند نقش مراد

پاکبازست از پشیمانی حریف این قمار

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار

لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار

خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت

روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار

چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار

یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار

تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز

اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار

از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
خواجه عبدالله انصاری

ای خداوندان مال العتبار الاعتبار

ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار

پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق

پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار

توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
ازرقی هروی

بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار

افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار

گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان

گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار

غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
منوچهری

ابر آذاری برآمد از کران کوهسار

باد فروردین بجنبید از میان مرغزار

این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار

وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار

خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه