هویی که مرا از دل دیوانه برآید
دودی است که از خرمن پروانه برآید
داغ من سودازده از زیر سیاهی
چون چهره لیلی ز سیه خانه برآید
تا حشر شود واله دیوانگی من
طفلی که به دنبال من از خانه برآید
از موج محابا نکند شورش دریا
زنجیر کی از عهده دیوانه برآید
کامی که بود عاجز ازان گردش افلاک
در میکده از گردش پیمانه برآید
ریحان بهشت است براو شام غریبان
بازلف تو هر دست که چون شانه برآید
روزی که من از گوشه بتخانه برآید
فریاد زناقوس غریبانه برآید
احرامی هر کس بود از پرده پندار
در کعبه رود از در بتخانه برآید
از دل به نصیحت نرود بیخودی عشق
از دیده کجا خواب به افسانه برآید
پیوسته بود در دل ممسک غم دنیا
این جغد محال است ز ویرانه برآید
از نفس حذر بیش کن از دشمن خارج
زان آب بیندیش که از خانه برآید
دیگر نزند جوش طرب سینه خمها
صائب اگر از گوشه میخانه برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.