گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

ریزش چو شیشه هرکه به آوازه می کند

در هرپیاله زخم مرا تازه می کند

از صحبت آن که خاطر جمع است مطلبش

سی پاره را به تفرقه شیرازه می کند

رخسار چون بهشت تو در هر نظاره ای

ایمان من به خلد برین تازه می کند

امشب کراست عزم تماشای ماهتاب

کز هاله مه تهیه خمیازه می کند

آن روی چون گل است ز گلگونه بی نیاز

مشاطه خون عبث به دل غازه می کند

مستان برون ز عالم اندازه رفته اند

ساقی همان رعایت اندازه می کند

چون ابر حاصلش ز کرم شهرت است وبس

صائب کسی که جود به آوازه می کند

 
sunny dark_mode